وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه ها | ۱- قاعده خود صلاحیتی در مقررات و قواعد داوری – 10

علت وجود این قاعده، تفکیک هر چه بیشتر مراجع داوری از دادگاه های کشور مقر داوری است. قابل قبول نیست صلاحیت کسانی را که خود طرفین با طیب خاطر، جهت رسیدگی به اختلاف تأیید کرده‌اند، نفی کرده و برای احراز صلاحیت ایشان در محاکم داخلی به مرافعه بپردازند. (هدایتی، ۱۳۳۹، ۱۴)

 

در واقع قاعده خود صلاحیتی ناشی از جوهر و ذات داوری است که سعی می‌کند احکام قطعی و الزامی را بر اساس استقلال و صلاحیت کامل خود صادر نماید و اگر قرار است مرجع داوری ‌در مورد صلاحیت خود تصمیم بگیرد، باید ابتدا آن صلاحیت را تصور و قبول کند و این همان صلاحیتی است که به کمک اصل استقلال شرط داوری برای داور مستقر می شود.

 

در پرونده ای به شماره ۱۵۱۲ در مرکز آی سی سی و نیز در دعوای متقابل پرونده (ب) بین ایران و آمریکا[۱۱۶] ‌به این امر اشاره شد که اختیار داورها در خصوص صلاحیت خود، مناسب با عرف و عدالت و هماهنگ با نیاز جامعه تجارت بین الملل می‌باشد.

 

جدا از دستیابی سریع به حکم در صورت شناخت داور نسبت به صالح بودن در صلاحیتش، یکی از فواید این اصل، ممانعت از اطاله جریان داوری است؛ چرا که هر گاه مرجع داوری، فاقد اهلیت برای احراز صلاحیت خود و رسیدگی به اعتراضات صلاحیتی باشد، این مهم به عهده محاکم داخلی خواهد بود. هر اعتراض صلاحیتی باید به محاکم داخلی ارجاع و تصمیم گیری گردد و در طول این مدت مرجع داوری معطل حکم دادگاه خواهد ماند. بایستی ملاک تصمیم گیری در این خصوص در وهله اول، متن موافقتنامه ارجاع به داوری با اتخاذ نظر از سوی داور باشد. (پیران، ۱۳۸۹، ۳۵۳)

 

البته داور یا داوران نبایستی خارج از حیطه صلاحیتی خود رأی داده باشند. این اصل تحت عنوان خروج از حدود صلاحیت بحث شده است[۱۱۷]. توضیحاً آن که چنانچه رأی متضمن اموری فراتر از حیطه شمول ارجاع به داوری باشد، از این جهت قابلیت ابطال را خواهد داشت. تعیین حدود صلاحیت داورها از طریق تفسیر صحیح شرط داوری امکان پذیر است.

 

تنها خطری که پذیرش نظریه صلاحیت داور برای تعیین صلاحیت خود ممکن است در پی داشته باشد، غرض ورزی داور در بررسی صلاحیتش و تمایل داوران به توسعه قلمرو صلاحیت خود یا احیاناً عدم بی طرفی داور در بررسی صلاحیت است. لکن این خطر، با وجود امکان شکایت به مرجع تجدید نظر مرتفع خواهد شد. (پیران، ۱۳۸۹، ۱۱۷)

 

۱- قاعده خود صلاحیتی در مقررات و قواعد داوری

 

خودگردانی مطلق یا خود بسنده بودن فرایند داوری، به عنوان ابزاری جهت کسب خصوصیتی فراملی و واقعی داوری در قانون داوری تجاری بین‌المللی ایران پذیرفته شده که در ماده ۱۶ این قانون قاعده صلاحیت در صلاحیت با الهام از ماده ۱۶ قانون نمونه و ماده ۲۱ قواعد داوری آنسیترال گرفته شده است، بی گمان این ماده تحولی مهم را نسبت به قانون آیین دادرسی مدنی به وجود آورده است. این ماده مقرر می‌دارد: « ۱- داور می‌تواند ‌در مورد صلاحیت خود و همچنین درباره وجود و یا اعتبار موافقتنامه داوری اتخاذ تصمیم کند. شرط داوری که به صورت جزیی از یک قرارداد باشد، از نظر اجرای این قانون به عنوان موافقتنامه ای مستقل تلقی می شود، تصمیم داور در خصوص بطلان و ملغی الاثر بودن قرارداد، فی نفسه به منزله عدم اعتبار شرط داوری مندرج در قرارداد نخواهد بود….»

 

قبل از تصویب قانون داوری تجاری بین‌المللی، جای خالی این قاعده (صلاحیت در صلاحیت) در حوزه ایران با وجود سکوت مقررات آیین دادرسی مدنی درباره داوری، احساس می شد و قاعدتاً اعمال آن توسط مراجع داوری با تردید همراه بود؛ چرا که همواره این تصور وجود داشت که با توجه به عدم پیش‌بینی صحیح اختیار مرجع داوری درباره صلاحیت خود و نیز اعتبار یا عدم اعتبار قرارداد داوری، اتخاذ تصمیم در این موضوعات باید منحصراًً بر عهده دادگاه باشد. تصویب این ماده، همراه با توسعه و تحول آن در رویه قضایی در جهت افزایش کارایی و تأمین خودکفایی برای داوری بین‌المللی، یکی از اقدامات به جای قانون گذار ایرانی بوده است.

 

اشاره ‌به این مهم در قواعد پراکنده از قبیل مواردی که ذیلاً بدان اشاره می شود خالی از لطف نخواهد بود، قواعد آیین داوری مرکز داوری اتاق ایران، در ماده ۲۹ ‌به این امر اشاره ‌کرده‌است: « الف- داور می‌تواند ‌در مورد حدود صلاحیت خود و همچنین درباره وجود و یا اعتبار موافقتنامه داوری، نفیاً یا اثباتاً اتخاذ تصمیم کند. ارجاع اختلافات و دعاوی به مرکز داوری، به منزله پذیرش این اختیار داور خواهد بود ….»

 

در خصوص پذیرش قاعده خود صلاحیتی داور، در حقوق داخلی با توجه به ماده ۴۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی جواب روشنی نمی توان یافت، اما می توان گفت که قاعده صلاحیت نسبت به صلاحیت در داوری های داخلی به صراحت پذیرفته نشده و باید در کنار صلاحیت قضایی و هم عرض آن، صلاحیت داوری را نیز به رسمیت شناخت و شرط یا قرارداد داوری را اعطا کننده صلاحیت برای داوران به حساب آورد.

 

با توجه به ماده ۴۶۱ قانون آیین دادرسی مدنی، اگر اختلاف در وجود یا عدم وجود قرارداد داوری باشد، بی گمان رسیدگی ‌به این اختلاف در صلاحیت داور نیست و باید در دادگاه مطرح شود و دادگاه در این مورد نظر بدهد؛ زیرا صلاحیت داور مبتنی بر قرارداد است و داور اختیار خود را از تراضی می‌گیرد و وقتی که وجود تراضی مسلم نباشد، اختیار داور هم مسلم نیست.

 

در حقوق داوری ایران به نظر می‌رسد، با توجه به اینکه در مقررات داوری ایران منع صریحی در خصوص صلاحیت داور در تشخیص صلاحیت خود نیست و بر اساس قواعد کلی و قاعده جهانی صلاحیت در صلاحیت می توان گفت که قواعد داوری ایران نیز، این قاعده را در نظر گرفته و با قرینه ای که در این زمینه وجود دارد، یعنی بند ۳ ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی که موارد ابطال رأی داور را شرح داده و در بند سوم خود یکی از موارد باطل شدن رأی داور را خارج شدن از حدود صلاحیت بیان ‌کرده‌است[۱۱۸].

 

مسلم است اگر داور اختیار اتخاذ تصمیم در صلاحیت را نداشته باشد، قاعدتاً قانون گذار باید مقرر می کرد که به محض ایراد صلاحیت، رسیدگی متوقف شود؛ ‌بنابرین‏ وقتی که چنین تکلیفی وجود ندارد، داور می‌تواند در صورت ایراد صلاحیت تصمیم بگیرد و اگر غیر از این بود، موقعیتی پیش نمی آید که رأی او به علت خروج از حدود صلاحیت باطل شود.

 

ممکن است در این خصوص گفته شود، حکم بند ۳ ماده ۴۸۹ مختص مورد ایراد عدم صلاحیت نیست، ولی هیچ دلیلی بر این تخصیص وجود ندارد. این حکم اطلاق دارد و حتی در داوری که توسط دادگاه ارجاع می شود و کمترین امکان برای خروج داور از حدود صلاحیت است، جاری بوده و به طور ضمنی این استنباط را تقویت می‌کند حتی در داوری که مدیریت آن بر عهده دادگاه است، اگر در جریان رسیدگی ایرادی به حدود اختیارات داور مطرح شود، ضرورتی ندارد که داور رسیدگی را متوقف کند و می‌تواند در این خصوص تصمیم بگیرد و طرف معترض بعداً این حق را خواهد داشت که دعوای ابطال را مطرح سازد.

 

اغلب اسناد داوری، صلاحیت رسیدگی به اعتبار قرارداد داوری را در صلاحیت خود داور یا داوران قرار می‌دهند، اما حق نظارت نهایی برای دادگاه های دولتی وجود دارد. به عبارت دیگر، داور اگر خود را صالح شناخت، حکم صادر می‌کند، اما در مرحله اعتراض به رأی یا در مرحله اجرای رأی داوری نزد محاکم دادگستری، در صورت اعتراض طرف دیگر دادگاه می‌تواند به موضوع رسیدگی کند و در صورت لزوم، حکم به ابطال رأی داوری صادر نماید و اجرای رأی را متوقف کند.

"انلود متن کامل پایان نامه ارشد | مبحث دوم: انواع و ویژگی های مراجع اختصاصی اداری در ایران – 2

 

 

بند سوم : ضرورت رسیدگی سریع مراجع اداری

 

ویژگی خاص دعاوی اداری و لزوم توجه ویژه به اصل تعطیل ناپذیری خدمات عمومی و منافع عمومی، مستلزم رسیدگی سریع و عاری از تشریفات پیچیده می‌باشد.[۶۱] چرا که طولانی شدن زمان رسیدگی ممکن است باعث اختلال در انجام وظائف قانونی دستگاه های اجرایی در تحقق مداوم خدمات و منافع عمومی گردد. برای مثال طولانی شدن زمان رسیدگی به اختلافات مالیاتی ما بین مؤدیان و سازمان مالیاتی، به دلیل اتکاء برخی هزینه های دولت بر درآمد های مالیاتی، مانع وصول به موقع و سریع مالیات ها در سال مالی معین و عدم تحقق درآمد های پیش‌بینی شده در بودجه سالانه و در نتیجه باعث اختلال در انجام تکالیف دولت در تحقق خدمات عمومی و سایر فعالیت ها می‌گردد. رسیدگی قضایی در دادگاه های عمومی مستلزم تشریفات و آیین خاصی است که رعایت آن ها باعث طولانی شدن زمان و کندی رسیدگی می‌گردد و لذای این نوع از رسیدگی با دعاوی اداری که مستلزم رسیدگی سریع می‌باشند، سازگاری نداشته و این دعاوی را با توجه به خصوصیات آن ها نمی توان به دادگاه های عمومی سپرد. بلکه نیاز به مرجعی است که این مهم یعنی رسیدگی سریع را برآورده سازد.

 

 

بند چهارم : محظورات قضایی مراجع اداری

 

علاوه بر موارد فوق، دادگاه های عمومی در رسیدگی به دعاوی با برخی محظورات قضایی مواجهند که باعث تقویت ایده لزوم خروج دعاوی اداری از حیطه صلاحیت این دادگاه ها و تأسیس مراجع اختصاصی اداری برای رسیدگی ‌به این دعاوی گردیده اند. از جمله این محظورات می توان به برخوردار نبودن قوه قضائیه از امکانات لازم در رسیدگی ‌به این دعاوی که از تعداد بسیاری زیادی برخوردارند، همچنین به القا شبهه دخالت قوه قضائیه در امور اداری و اجرایی و طبیعت نرمش ناپذیر قضات اشاره نمود.[۶۲]

 

 

بند پنجم : سیاست قضازدایی و کیفر زدایی مراجع اداری

 

دولت ها در راستای تأمین نظم و امنیت و تنظیم روابط اجتماعی و اقتصادی در جامعه، اقدام به مقررات گذاری در زمینه‌های متعددی نموده و برای برخی رفتار های ناقض آن مقررات، عناوین کیفری و ضمانت اجراهای کیفری پیش‌بینی نموده اند که به تدریج منجر به تورم در قوانین کیفری و جرم انگاری افراطی گردیده است. همچنین شناسایی صلاحیت عام برای مراجع قضایی در رسیدگی به مطلق اختلافات، صرف نظر از اهمیت آن ها، باعث ارجاع هر نوع اختلاف جزئی و کم اهمیت و حتی امور فاقد ماهیت قضایی به آن ها و تراکم بیش از حد پرونده های در دستگاه قضایی گردیده است. مشکلات ناشی از قضایی کردن رسیدگی به مطلق اختلافات و جرم انگاری افراطی در کشور ما نیز همچون سایر کشور ها منجر به اتخاذ سیاست هایی تحت عنوان قضازدایی و کیفرزدایی در قالب تدوین لایحه «قضازدایی و حذف برخی عنوان های مجرمانه از قوانین» در جهت حل آن مشکلات گردیده است که به موجب آن همان طوری که در مقدمه توجیه لایحه مذکور نیز آمده است، عناوین مجرمانه از رفتار ها و جرائم کم اهمیت تر در زمینه‌های چون آلودگی زیست محیطی، حذف و اختلافات ساده و فاقد پیچیدگی مستلزم رسیدگی قضایی مثل دعوا اجرای تعهدات مستند به اسناد رسمی[۶۳] و امور فاقد ماهیت قضایی نیز از گردونه رسیدگی قضایی خارج گردیده و مرجع غیر قضایی مثل هیئت های بدوی و تجدید نظر رسیدگی به تخلفات زیست محیطی[۶۴] برای رسیدگی به آن اختلافات و کنترل رفتار ها تأسی می‌گردند که همان مراجع اختصاصی اداری اند. ‌به این ترتیب اتخاذ سیاست های قضازدایی و کیفرزدایی نیز از علل تأسیس مراجع اختصاصی اداری محسوب می‌گردند. ‌به این ترتیب ضرورت های فوق ایجاب نموده است که دعاوی و اختلافات مابین دستگاه های اجرایی و سازمان های حرفه ای و اشخاص خصوصی از شمول صلاحیت دادگاه های عمومی خارج و با تأسیس مراجع اختصاصی اداری به موجب قوانین خاص، حل و فصل این دعاوی بر عهده آن ها محول گردد.

 

مبحث دوم: انواع و ویژگی های مراجع اختصاصی اداری در ایران

 

با توجه به تعدد و تنوع دستگاه های اجرائی و مجامع صنفی و فعالیت های آن ها، موارد تعارض حقوق اشخاص با فعالیت های آن مراجع بسیار متعدد می‌باشند. همین امر سبب تنوع زیاد اختلافات و دعاوی مابین مراجع فوق الذکر و افراد گردیده است. اصل تخصص و سرعت در رسیدگی سبب گردیده است، قانون‌گذار حل این اختلاف و دعاوی را ضمن قانون خاص حاکم بر فعالیت ها و صلاحیت های نهاد ها، به عهده مراجع اختصاصی اداری محول نماید که به تدریج منجر به تشکیل تعداد زیادی از این مراجع به طور پراکنده در دستگاه های مختلف گردیده است.با وجود تعدد و پراکندگی این مراجع، برای مطالعه بهتر می توان آن ها را با توجه به ماهیت موضوعات و نوع اختلافات و دعاوی داخل در صلاحیتشان، در یک تقسیم بندی کلی به مراجع اختصاصی اداری شبه حقوقی و مراجع اختصاصی اداری شبه کیفری تقسیم نمود.[۶۵]

 

 

گفتار اول : مراجع اختصاصی اداری شبه حقوقی

 

مراجع اختصاصی اداری شبه حقوقی به اختلافات ناشی از اجرای قوانین جاری کشور مثل قانون مالیات های مستقیم، بین اداره مجری و افراد متأثر از اجرا، رسیدگی و حل و فصل می نمایند.[۶۶] مهم ترین موارد و انواع این مراجع، با توجه به موضوعات اختلاف و زمینه فعالیت به شرح زیر می‌باشند:

 

بند اول : مراجع صالح در امور ثبتی

 

هیئت نظارت و شورای عالی ثبت موضوع مواد ۲۵ و ۲۶ قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ۱۳۱۰ با اصلاحات بعدی.

 

 

بند دوم : مراجع صالح در امور ارضی

 

هیئت موضوع قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون جنگل ها و مراتع مصوب ۱۳۶۷٫

 

 

بند سوم : مراجع صالح در امور مالیاتی و گمرکی

 

– هیئت حل اختلاف مالیاتی و شورای عالی مالیاتی موضوعِ مواد ۲۴۴ و ۲۵۲ قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۶۶٫

 

– کمیسیون های بدوی و تجدید نظر اختلافات گمرکی موضوعِ قانون امور گمرکی مصوب ۱۳۵۰

 

 

بند چهارم : مراجع رسیدگی به دعاوی ناشی از اجرای قانون کار

 

هیئت های تشخیص و حل اختلاف کارگر و کارفرما، موضوعِ قانون کار[۶۷] مصوب ۱۳۶۹٫

 

گفتار دوم : مراجع اختصاصی اداری شبه کیفری

بررسی میزان تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی

مفهوم«سرمایه اجتماعی»(Social Capital) در دهه های گذشته بحث ها و جدل های بسیاری را در علوم اجتماعی- و به ویژه در جامعه شناسی، پدید آورده است. گروهی از جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان آمریکایی و اروپایی و برخی از نویسندگان ایرانی بر این باورند که مفهوم«سرمایه اجتماعی» هم می تواند، جامعه شناسان را در بررسی علمی نابسامانی های جامعۀ امروز یاری رساند و هم قادر است همانند«شاه کلیدی» در دست سیاست گذاران و مدیران اجرایی جامعه، زمینۀ مبارزۀ درست با این نابسامانهای را فراهم آورد. در باور این گروه از جامعه شناسان و پژوهشگران علوم اجتماعی ریشه همه – یا دست کم- بسیاری از نابسامانی ها یا ناهنجاریهای جامعۀ امروز در کمبود یا نبود سرمایه اجتماعی نهفته است.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

استقبال کم نظیر از این مفهوم در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی(Bordieu; 1983; Coleman 1988)، علوم سیاسی (Putnam 1993; Fakuyma 1999) و اقتصاد (Collier 1998; paldam & Sernden 1999) سبب شده است تا در دو دهه گذشته بخش مهمی از ادبیاتی که در این چند حوزه تولید شده به بررسی کم و کیف سرمایه اجتماعی در جامعه های صنعتی امروز اختصاص یابد. در این میان رویدادهای اجتماعی مهم دهه های گذشته مانند:فروپاشی نهاد خانواده و ناپایدارشدن روابط اجتماعی در آمریکا و اروپا، کاهش میزان همبستگی اجتماعی در کلان شهرهای جهان و از رونق افتادن فعالیت های اقتصادی در برخی از ناحیه های کلان شهرها، گسترش ناهنجاری های رفتاری در میان جوانان و نوجوانان و ناامنی در مدرسه های آمریکایی و انگلیسی و … و نیز فراز و نشیب ها و پیچیدگی هایی که در اجرای سیاست همگرایی میان اعضای اتحادیه اروپا به ویژه پس از به گردش درآمدن پول واحد اروپایی «یورو» پدید آمد(conscise projects2000-2003) همگی زمینه های لازم برای نظریه پردازی دربارۀ این مفهوم را فراهم آورد و سبب شد تا انبوهی از کتابها، مقاله ها، گزارش ها و …«سرمایه اجتماعی» را به مفهومی«اسطوره ای» بدل سازد(Dcfilippis, 2001) سازمان جهانی بهداشت نیز کیفیت زندگی را احساس فرد از وضعیت زندگی خود در قالب نظام ارزشی و فرهنگی و بر پایه ی آرمان ها، انتظارات، استانداردها و علایق فرد تعریف کرده است که دارای حیطه های جسمی، روانی، سطح استقلال، ارتباطات اجتماعی، محیطی و عقاید شخصی می باشد.

 

ویژگی مفهوم کیفیت زندگی آن است که بتواند شامل تمام کیفیات (مفاهیم) جامعه شناختی شود. یعنی گسترده بزرگی از مفاهیم جامعه شناسی می تواند در چتر کیفیت زندگی قرار بگیرد. اما وجه مهم این مفهوم آن است که معمولاً برای بررسی عملکرد و نتایج سیاست ها و برنامه ها مورد استفاده قرار می گیرد.(اسچیوسلروفیشر، 129:1985) به همین خاطر معمولاً در هر زمینه بنابر انتظارات سیاستگذاران و مجریان برنامه های اجتماعی تعریف می شود. برخی مؤلفان کیفیت زندگی را تنها احساس کلی خوشبختی دانسته اند(میلبراث36:1978).

 

در این پژوهش می کوشیم چگونگی تأثیرگذاری جنبه های ساختاری(نقش ها، قواعد، شبکه ها، شیوه ها و رسوم) و شناختی(هنجارها، ارزش ها، اعتماد، انسجام، معامله متقابل، نگرش ها و باورها) سرمایه اجتماعی و همچنین متغیرهای زمینه ای بر رضایت کیفیت زندگی در بین پرسنل بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) شهر اراک مورد بررسی قرار دهیم.

 

2-1ایده آغازین

 

اصطلاح سرمایه اجتماعی در سه دهه گذشته موضوع بررسی های بسیاری در علوم اجتماعی و بویژه در جامعه شناسی بوده است. این اصطلاح توانست در کمتر از دو دهه ادبیات بسیار گسترده ای را به خود اختصاص دهد و به مفهوم کمابیش اسطوره ای تبدیل شود. مفهوم سرمایه اجتماعی می تواند جامعه شناسان را در بررسی علمی نابسامانی های جامعه امروز یاری رساند و هم قادر است همانند شاه کلیدی در دست سیاستگذاران و مدیران اجرایی جامعه، زمینه مبارزه درست با این نابسامانیها را فراهم آورد و باعث بالا رفتن سطح کیفیت زندگی افراد جامعه شود. در این پژوهش ایده آغازین در ذهن پژوهشگر چنین بوده است که عوامل اصلی سرمایه اجتماعی نقش مهمتر و پر رنگتری در بالا بردن سطح کیفیت زندگی افراد جامعه خواهد داشت.

 

3-1پرسش آغازین

 

از دیدگاه بزرگان جامعه شناسی به ویژه «ریمون بودون» و «آلن توون» و«پی یر بوردیو» موضوع تحقیق الزاماً باید در قالب پرسش آغازین و هر چه صریحتر و روشن تر بیان شود.«کرلینجر» نیز معتقد است مسائلی که ابتدا به صورت سؤالی مطرح شوند قابلیت تجزیه و تحلیل و تبیین علمی بیشتری خواهند داشت(کرلینجر، 42:1377) بر این اساس ضمن بررسی و شناخت اهمیت و ابعاد پدیدۀ سرمایۀ اجتماعی و کیفیت زندگی این سؤال پیش می آید که چگونه سرمایۀ اجتماعی بر ارتقاء یا تنزل سطح کیفیت زندگی افراد جامعه تأثیر می گذارد؟

 

4-1تاریخچه مطالعاتی

 

گرچه مفهوم کیفیت زندگی از اواخر قرن بیستم مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است، اما ریشه های آن در جامعه شناسی را می توان تا اواسط قرن بیستم پی گرفت. در جامعه شناسی اولین اثر مهم درباره کیفیت زندگی از آگبرن(1946) می باشد که دربارۀ حیات روستایی در ایالات متحده نوشته شده است. در دهۀ 1960 هنگامی که جامعه شناسان علیه چیرگی شاخص های اقتصادی واکنش نشان دادند، مفهوم کیفیت زندگی در پژوهش های اجتماعی اهمیت یافت اما آن هنگام تمام شاخص های کیفیت زندگی، عینی بودند. در دهۀ 1970 شاخص های ذهنی هم برای سنجش کیفیت زندگی اضافه شدند، اولین بار کمپل و همکاران در اثر خود در سال 1976 به شاخص های ذهنی و روان شناختی کیفیت زندگی در سطح ملی و بین المللی می پردازند. در ایالات متحده آمریکا از دهه 1960 انستیتو تحقیقات اجتماعی در میشیگان و مرکز نظرسنجی شیکاگو کیفیت زندگی را می سنجد و از سال 1995 با تأسیس انجمن بین المللی پژوهش های کیفیت زندگی، سنجش این مفهوم به خوبی نهادینه شده است.(فیلپس، 2006). توجه به مفهوم کیفیت زندگی در مجامع علمی و نیز در میان سیاست گذاران روبه فزونی است و این مفهوم در بسیاری از حوزه های علوم اجتماعی و بهداشتی مورد استفاده قرار می گیرد. به واقع می توان گفت که کیفیت زندگی مفهومی بین رشته ای در علوم اجتماعی است.

 

سرمایه اجتماعی در ایران

 

طی سالیان اخیر بحث سرمایه اجتماعی در ایران نیز مورد توجه بسیاری از محققان و نظریه پردازان قرار گرفته و در پی آن، بسیاری از کارهای نظری و تجربی نیز صورت گرفته است. آنچه از میان این آثار و نتایج منتشر شده آنها می توان استخراج کرد، چند حکم کلی است. اول اینکه سرمایه اجتماعی در ایران به صورت عمومی پایین است. دوم اینکه سرمایه اجتماعی درون گروهی بیش از سرمایه اجتماعی بین گروهی در ایران فعال است و البته سرمایه اجتماعی درون گروهی نیز بیش از پیش در حال فرسایش و تقلیل است(شارع پور، 101:1380 و تاجبخش 158:1382).

 

میرطاهر موسوی و همکاران(1386) میزان سرمایه اجتماعی را در استان های مختلف کشور و رتبه های آن ها را در یک تحقیق پیمایشی تعیین کرده اند. صرف نظر از قضاوت در باره اعتبار شاخص ها، اگر این رتبه ها را بر اساس درجه توسعه یافتگی استان های مختلف مورد مطالعات قرار دهیم، نتایج قابل توجهی بدست می آید. طبق مطالعات صورت گرفته استان های کشور از لحاظ شاخص های توسعه به پنج دسته به شرح زیر تقسیم می شوند(موسایی و دیگران، 1387).

 

دسته اول، استان های کاملاً توسعه یافته شامل: تهران، خراسان، اصفهان، کرمان، فارس و یزد

 

دسته دوم، استان های توسعه یافته شامل: قم، مرکزی و آذربایجان شرقی

 

دسته سوم، استان های در حال توسعه شامل: هرمزگان، چهارمحال و بختیاری، قزوین، مازندران، گیلان، گلستان، آذربایجان غربی، همدان، خوزستان و سمنان

 

دسته چهارم، استان های توسعه نیافته شامل: اردبیل، لرستان، کردستان، بوشهر و سیستان وبلوچستان.

 

دسته پنجم، استان های کاملاً توسعه نیافته شامل: کهکیلویه و بویر احمد و ایلام.

 

سرمایه اجتماعی دارای بالاترین رتبه بوده در حالی که دسته اول دارای کمترین میزان سرمایه اجتماعی است. دو دسته دیگر نیز در رتبه وسط قرار دارند. به زبان ساده تر با ادغام گروه چهارم و پنجم رابطه معکوسی بین درجه توسعه یافتگی و سرمایه اجتماعی وجود دارد و این مطلب به این دلیل است برنامه های توسعه در ایران به احتمال قوی در پنجاه سال اخیر سرمایه های اجتماعی گذشته را دچار فرسایش کرده، بدون این که بتواند سرمایه اجتماعی از نوع جدید را جایگزین آن سازد.

 

به هر حال به نظر می رسد بررسی های تجربی در ایران همچون تحقیقات سایر کشورها نشان داده است که نوع برون گروهی سرمایه اجتماعی یا همان سرمایه اجتماعی متصل کننده، عامل مثبت است و نوع درون گروهی سرمایه اجتماعی یا همان سرمایه اجتماعی پیوند دهنده تا حد زیادی به صورت منفی و بازدارنده عمل می کند. اما با تکیه بر نظریه همیاری نباید فراموش کرد که آنچه در این میان اهمیت دارد، ذکر این نکته است که درباره ایران نیز نمی توان مستقل از سایر کشورها، نظریه پردازی کرد. به بیان دیگر، اگر به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با توسعه و رشد اقتصادی می پردازیم، نباید فراموش کنیم که این رابطه، بیش از هر چیز در زمینه اجتماعی و تاریخی یک جامعه معنا می یابد و هرگز رابطه ای علی و ضروری نبوده و نیست و از آن مهمتر اینکه، به هر حال سرمایه اجتماعی وجوه، ابعاد و شاخص های گوناگونی دارد که دفاع از رابطه بین تمامی آنها با توسعه اقتصادی چندان بدیهی به نظر نمی رسد. پس باید دید و سنجید که بین کدام یک از ابعاد، وجوه و شاخص های سرمایه اجتماعی با مفهوم مورد نظر رابطه وجود دارد. اکنون با مباحثی که مطرح شد، می دانیم که سرمایه اجتماعی در یک زمان و مکان خاص به گونه ای عمل می کند که الزاماً در زمان و یا مکان دیگر نمی توان پیش بینی کرد که همان گونه عمل نماید.

 

ضمن اینکه الزاماً و همواره تأثیر سرمایه اجتماعی، مثلاً بر رفاه اجتماعی و توسعه و رشد اقتصادی مثبت نیست. پس درباره پژوهش های 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  جاری در باب سرمایه اجتماعی باید کارهای نظری و تجربی تازه ای انجام پذیرد تا فرضیات موجود، اثبات یا رد شود. ضمن اینکه، برای هر کار تجربی ای که صورت می گیرد، نیاز مبرم به یک بانک اطلاعاتی قوی و مستند است، امری که متأسفانه در ایران هرگز مورد توجه نهادهای مسئول قرار نگرفته و عزمی هم برای ایجاد چنین بانکی وجود ندارد.

 

5-1 بیان مسئله

 

توجه جدی به مفهوم سرمایه اجتماعی به دهه1960 میلادی وجنبش های اجتماعی مانند  فمنیسم و برابری خواهی سیاهان باز میگردد.(توکوپل،1347 و دورکیم،1381)

 

سرمایه دارایی است که می توان از آن برای دستیابی به منابع مطلوب استفاده کرد و همچنین آن را سرمایه گذاری کرد تا خود را افزایش دهد. پیربوردیو جامعه شناس مارکسیستی در جستجوی منابع طبقه مسلط برای باز تولید فرادستی خود چهار نوع سرمایه را نام برده است:

 

1-سرمایه مادی 2- سرمایه فرهنگی 3- سرمایه اجتماعی 4- سرمایه نمادی یاانسانی(بوردیو و واکوانت،1992: 119)

 

از نظر پاتنام منظور از سرمایه اجتماعی وجوه گوناگون سازمان های اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها وشبکه هاست که می توانند با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، کاریی جامعه را بهتر کنند (ازکیا و غفاری،1383 :278)سرمایه اجتماعی را می توان حاصل پدیده های ذیل در یک سیستم اجتماعی دانست:اعتماد متقابل،تعامل اجتماعی متقابل، گروه های اجتماعی، مشارکت اجتماعی، هویت اجتماعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترک از آینده، کار گروهی و انسجام اجتماعی.(فلورا، 1999: 240)

 

در میان انواع سرمایه ها، سرمایه اجتماعی ویژگیهای خاصی دارد:

 

اولا تنها سرمایه ای است که رابطه ای است و در ضمن رابطه اجتماعی بوجود می آید،

 

 دوم آنکه مانند برخی دیگر از انواع سرمایه به طور کامل انتفال پذیر نیست،

 

ویژگی مهمتر آنکه سرمایه اجتماعی فرد رابطه روشنی با جایگاه او در شبکه اجتماعی جامعه دارد. حال همین جایگاه فرد است که میزان بهره او از کیفیتهای زندگی را مشخص می سازد.

 

سرمایه اجتماعی هر جامعه ناشی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی موجود است. در واقع سرمایه اجتماعی یکی از شاخص های مهم وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه است.

 

 سرمایه اجتماعی شامل شبکه ها وهنجارها واعتماد اجتماعی که جزء زندگی اجتماعی هستند، شهروندان ومشارکت کنندگان را قادر می سازد تا برای رسیدن به اهداف مشترک با یکدیگر  همکاری می نمایند. مشارکت بیشتر مردم در نهادهای اجتماعی وعدم وجود موانع مشارکت مدنی نقش موثری در افزایش سرمایه اجتماعی دارد و افزایش سرمایه اجتماعی نقش مهمی در مشارکت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت.

 

وجود سرمایه اجتماعی کلید استقرار جامعه مدنی و حیات شهروندی و فقدان سرمایه اجتماعی مانع اساسی بر تاسیس و استقرار آن است. جوامع دارای این نوع سرمایه بستری مناسب برای شکل گیری جامعه مدنی توانمند، پاسخگو و کار آمد فراهم می سازند. اما درمقابل، تهی شدن یک جامعه از سرمایه اجتماعی به ناکار آمدی بسیاری از سیاست ها و طرح های پیشنهادی در حوزه برنامه ریزی منجر می شود.

 

سرمایه اجتماعی در جامعه ای تابعی از موجودی فضیلت های اخلاقی آن جامعه است و با همه سطوح کلان (دولت ها و نهادهای حکومتی) میانه(حکومت هابی محلی، سازمان ها و نهادهای مدنی ) وفرد (رفتار فردی ) ارتباط دارد . ( حاجی پور ، 1385 :57)

 

لیندستروم معتقد است که سرمایه اجتماعی هم در کاهش رفتارهای خطرآفرین برای تندرستی و همچنین در رویارویی با نابرابرهای اقتصادی – اجتماعی و چنین رفتارهایی سودمند است .(لیندستروم،2002))

 

ویلکینسون نیز دریافته است که سرمایه اجتماعی با میزان جرائم خشونت آمیز نسبت معکوس دارد، یعنی هر اندازه میزان سرمایه اجتماعی پایین تر باشد جرایم خشونت آمیز بیشتر است وبالعکس)ویلکینسون، 1998 : 102)

 

برخی مولفان کیفیت زندگی را تنها احساس خوشبختی دانسته اند.

 

سازمان بهداشت جهانی نیز کیفیت زندگی را بهزیستی در حوزه های اجتماعی و روانی و فیزیکی میداند و آن را چنین تعریف  می کند:کیفیت زندگی ادراک فرد از موقعیت زندگی خود در چارچوب نظام های فرهنگی و ارزشی است که در آن زندگی می کند و با اهداف و معیارها و دغدغه های او رابطه دارد.

 

بنابر توضیحات فوق روشن است که مفهوم سرمایه اجتماعی پدیده ای است اجتماعی (social )  است که خصلت جمعی (issue) دارد و بی توجهی به آن  در دهه های گذشته در برخی کشورهای جهان دیده شده است که از جمله به فروپاشی نهاد خانواده، ناپایدار شدن روابط اجتماعی، کاهش میزان همبستگی اجتماعی، از رونق افتادن فعالیت های اقتصادی، گسترش ناهنجاری های رفتاری در میان جوانان ونوجوانان و ناامنی در موسسه های آموزشی، از میان رفتن اعتماد اجتماعی و انسجام  اجتماعی در بین افراد جامعه می توان اشاره کرد. بی توجهی به این پدیدهاستانداردها ومعیارهای جامعه را مورد تهدید قرار می دهد و جامعه را به چالش می کشد.

 

کیفیت زندگی نیز طبق تعریف میلبراث احساس کلی خوشبختی است که سازمان بهداشت جهانی هم آن را بهزیستی در حوزه های اجتماعی، روانی وفیزیکی و به نحوی به رفاه اجتماعی افراد جامعه مرتبط است و برای ارتقای سطح رفاه و کیفیت زندگی افراد بایستی عوامل تاثیر گذار بر آن شناسایی و تقویت شوند. پس پژوهش را با این پرسش آغاز می کنیم که آیا سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی  افراد تاثیر دارد یا ندارد؟

 

6-1حدود مطالعاتی

 

در هر تحقیق حدود مطالعاتی اساساً به تعیین مرزها، کرانه ها و حدود تحقیق می پردازد تا بدین وسیله گستره و دامنه پژوهش مشخص و معین گردد. در پژوهش های علوم انسانی به صورت اعم و علوم اجتماعی به صورت اخص الزاماً تعیین محدوده های زمانی و مکانی اهمیت ویژه ای برخوردار است. محدوده مکانی این رساله در بین پرسنل بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) شهر اراک و محدودۀ زمانی آن نیز سال 1389 می باشد. البته محدوده و قلمروی نظری این مطالعه در حوزۀ اجتماعی بوده که بنابراین حدود مطالعاتی این پژوهش پرسنل بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) شهر اراک می باشد.

 

7-1 اهمیت و ضرورت تحقیق

 

مفهوم سرمایه اجتماعی یک مفهوم فرارشته ای است که اخیرا مورد توجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرارگرفته است. این مفهوم درواقع پل ارتباطی مهمی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی خواهد بود تا با نگرشی جدیدتر به بررسی ارزشهای اجتماعی، مخصوصا ارزش ارتباطات مردمی برای دستیابی به اهداف مشترک کلان بپردازد(فیلد،2003، به نقل از مسعود ماجدی و عبدالعلی لهسایی زاده، 1385)

 

مفهوم سرمایه اجتماعی بر روابط میان انسانها تمرکز دارد. روابطی که در تمام لحظات زندگی روزمره و در طول عمر انسانها جریان داشته و رفتارو نگرش آنها را تحت تاثیر قرار میدهد(رنانی،1381 :35) به طور کلی می توان مفهوم اصلی سرمایه اجتماعی را در سه جمله بیان کرد: ارتباطات مهم هستند، با ایجاد ارتباط با یکدیگر مردم دست به کارهایی میزنند که به تنهایی یا قادر به انجام آن نیستندیا برای انجام آن مشکلات فراوانی خواهند داشت(حسینی،1384 : 62 ) .وجود سرمایه اجتماعی شرط لازم ونه کافی برای نتیجه بخشی سرمایه ها وسیاست های اجتماعی واقتصادی است. بررسی دقیق تر سرمایه اجتماعی، ما را به این مطلب می رساند که بدون وجود این سرمایه، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی رسد.

 

امروزه، سرمایه اجتماعی نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی را در جوامع ایفا می کند و شبکه های روابط انجام بخش میان انسان ها و سازمان هاست. در غیاب سرمایه اجتماعی سایر سرمایه ها اثربخشی خود را از دست می دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شود.

مجازات بدنی در نظام حقوق کیفری ایران با تکیه بر موازین حقوق بشری

:

 

کلید واژه : شکنجه ، حقوق بین الملل،مجازات بدنی

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 بیان مسئله

 

    اصطلاح مجازات بدنی­(corporal punish ment) بااین­که­ازحیث لغوی­دارای­معنی­و مفهومی نسبتاً روشن است اما تاکنون درهیچ یک ازاسنادی که درخصوص حمایت ازحقوق بشرتدوین شده اند موردتعریف قرار نگرفته است.به طورکلی به واردآوردن هرگونه صدمه یاآسیب یاضربه فیزیکی (جسمانی) برشخصی به جهت اعمال ضمانت اجرای یک سوء رفتارجنایی یاغیرجنایی، مجازات بدنی گفته می شود.

 

    نگاهی اجمالی به رویکردنظام بین المللی حقوق بشرنشان دهنده این نکته است که این نظام تلاش می کندوضع واجرای مجازات های بدنی خشن وشدید رامنع نماید.

 

    رویکردنظام بین­المللی­حقوق بشردراین خصوص رامی توان دردو سطح مشاهده نمود.در مرحله نخست، ممنوعیت مجازات های بدنی به ویژه مجازات های بدنی شدید وخشن راکه مغایرباکرامت انسان هستندمی توان در پرتو اسنادمربوط به ممنوعیت شکنجه ورفتارهای غیرانسانی مشاهده نمود.دراین دسته ازاسناد به ممنوعیت مجازات های ظالمانه ، تحقیرآمیز وغیرانسانی تصریح شده است وباتوجه به تفاسیر و رویه هایی که ازجانب نهادهای ناظربه آنها ارائه شده, مشاهده می نماییم که برخی ازمجازات های بدنی درشمار مجازات های ظالمانه تحقیر آمیز وغیرانسانی ممنوع ، شمرده شده اند. برخی ازمهمترین اسنادمربوط به این دسته عبارتنداز:

 

1-کنـوانسیو ن منـع شکنجـه ودیگـررفتارهـایامجـازات هـای بـی رحمانـه، غیـرانسانی یـا تحقیرآمیز(1984).

 

2- ماده 7 میثاق بیت المللی حقوق مدنی وسیاسی (1966)

 

ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)

 

ماده 3 کنوانسیون اروپایی حمایت ازحقوق بشر وآزادیهای اساسی (1950)

 

ماده 5 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969)

 

      همچنین کمیته مـذکـور در برخـی از پرونده هـایی کـه مورد رسیدگی قرار داده است  برغیرانسانی برشمردن برخی ازمجازات های بدنی خاص تأکیدنموده است. رویکردی نسبتاً مشابه نیز توسط نهادهای منطقه ای نظیردیوان اروپایـی حقـوق بشر دراین خصـوص اتخاذ شده است. علاوه براین بسیاری از گزارشگران ویژه نیز برممنوعیت اعمال مجـازات بدنـی تأکیدکرده اند.گرچه پذیرش ممنوعیت مطلق اعمال مجـازات هـای بدنـی درنظـام حقـوق بشربسیاردشـواراست وتنها دربـرخـی صورتها نظیراعمال تنبیه ومجـازات بدنـی نسبت به کودکان مـی تـوان چنین ممنوعیتی را بطور مطلق دریافت.اماباتوجـه به مباحث مطـروحـه می توان نتیجه گرفت که رویکردنظام بین المللی 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

  حقوق بشرباتحمیل مجازا ت های بدنی به ویژه مجازات های بدنی شدید وخشن مخـالف است وآن رامغایرباکـرامت انسان مـی داند. البته گاهی این مخالفت به جهت غیرانسانی شمردن ماهیت این مجازات ها وگاهی به شیوه اجرای آنها وگاهی به عدم تناسب جرم ارتکابی بامجازات منتسب می شود. تردیدی وجود ندارد که مرادازممنوعیت مجازات های بدنی ،مجازت هایی است که مطابق فرایند دادرسی عادلانه به افراد تحمیل می شود. چر اکه ممنوعیت تحمیل مجـازات های خـارج ازفـرایند دادرسی عادلانه (منصفانه) مطابق با سایراصول وقواعـد حقوق بشری امـری بدیهـی است.

 

 

 

 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

    فایده این تحقیق ناظر برجنبه های کاربردی آن است که می تواند درمجامع علمی و دانشگاهی مورداستفاده مخاطبان قرارگیرد.اما اهمیت آن به دلیل خلاء پژوهشی موجود در این حوزه است که پژوهشگردرصدد است بابهره گیری دست ازهمه منابع موجودوقابل دسترسی، تحلیل جدیدی در موردمجازات بدنی درنظام حقوق کیفری ایران ارائه دهد ودلایل، انگیزه هاواهداف اصلی مجازات بدنی درنظام حقوق کیفری ایران وبا تکیه برموازین حقوق بشری را باز نمایاند.همین امراهمیت وضرورت پژوهش دراین حوزه رانشان می دهد.

 

پایان نامه رشته حقوق

 

 مرور ادبیات و سوابق

 

    در ایران پایان نامه های دراین خصوص نوشته است در دانشگاه تهران درخصوص سیر تحول مجازات­های­بدنی درحقوق جزایی ایران تحقیق شده است. دردانشگاه قم در خصوص تبدیل مجازات ونقش آن دراصلاح مجرمین پایان نامه ای کامل نوشته شده است ونیز در دانشگاه­شهید­بهشتی درخصوص تحول وتعدیل مجازات ها درنظام کیفری جمهوری اسلامی ایران پایان نامه ای در دوره فوق لیسانس کار شده است.

 

 

 

 جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق:

 

     عنایت به اینکه حقوق کیفری ایران، مبتنی بر حقوق جزای اسلام و متاثر از قواعد شرع است و با توجه  به قلّت منابع مرتبط با بحث مورد نظر و با التفات به ارتباط پایان نامه با حوزه های متعدد حقوق کیفری بویژه نظریات و مکاتب نوین جرم شناسی، موضوع حاضر نوعاً خاص و واجد جنبه نوآوری است .

 

 اهداف مشخص تحقیق

 

     درشروع کارتحقیق ، قبل ازهرگونه مطالعه وبرآوردی  بایدهدف محقق ازمسئله ای که برای مطالعه انتخاب کرده است،روشن شود.

 

    بی هدف و ابهام موضوع تحقیق،موجب خواهددرطی تحقیق وهمچنین پس ازآن،نتایج رضایت بخش نبوده ومحقق نداندبایدبه کئدام سمت وبه چه جهتی گام بردارد.این تحقیق درپی دستیابی به اهداف ذیل است:

 

1-تعریف مجازات بدنی درنظام کیفری ایران

 

2-مجازات بدنی ازنظرحقوق بشر

 

3-مجاات بدنی درنظام حقوق کیفری ایران باتکیه برموازین حقوق بشری

 

1-تحقیق بنیادی : پژوهشی است که به کشف ماهیت اشیاء پدیده ها و روابط بین متغیرها، اصول،قوانین وساخت یاآزمایش  تئوریهاونظریه هاپرداخته وبه توسعه مرزهای دانش رشته علمی کمک می نماید.

 

2-تحقیق نظری: نوعی پژوهش بنیادی است روشهای استدلال وتحلیل عقلانی استفاده نموده وبرپایه مطالعات کتابخانه ای انجام می شود.

 

3-تحقیق کاربردی : پژوهشی است که با استفاده ازنتایج تحقیقات بنیادی به منظوربهبود وبه کمال رساندن رفتارها­،­روشها­، ابزارها ، وسایل ، تولیدات ، ساختارها والگوهای مورد استفاده جوامع انسانی انجام می شود.

 

4-تحقیق علمی : پژوهشی است که با استفاده ازنتایج تحقیقات بنیادی وباهدف رفع مسائل ومشکلات جوامع انسانی انجام می پذیرد

 

 

 

 

 

 سؤالات تحقیق :

 

آیامجازات بدنی درنظام حقوق کیفری ایران با تکیه بر موازین حقوق بشر می باشدیاخیر؟

 

 

 

 فرضیه‏های تحقیق:

وظایف و اختیارات دادستان در حفظ و حمایت از اموال عمومی

اموال عمومی متعلق به عموم مردم جامعه و حتی نسلهای بعدی می باشد. بدیهی است که اموال عمومی از مهمترین ثروتهای ملی بوده و حفاظت و پاسداری از این اموال، وظیفه ای همگانی می باشد. متأسفانه در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری شاهد تخریب و تصرف عدوانی و تضییع اموال عمومی هستیم. نابودی جنگلها و مراتع وگسترش بیابانها، تحلیل منابع و معادن و ذخایر زیرزمینی، موجب تهدید حیات و زندگی انسان شده است. هر چند اقدامات قضایی چندی برای اعاده حقوق بیت المال و جلوگیری از حیف و میل و تضییع اموال عمومی صورت گرفته است ولی اقدامات به عمل آمده به هیچ وجه کافی نبوده و حمایت از اموال عمومی نیازمند همکاری و اهتمام همگانی خواهد بود.

 

بنابراین تمامی شهروندان بر حسب وظیفه شرعی و اخلاقی خود می بایست راه پاسداری از این اموال را در پیش گرفته و همانگونه که نسبت به اموال خصوصی متعلق به خود و دیگران حرمت قائل شده و به دیگران اجازه تعدی به اموال خود را نمی دهیم و از طرفی خود نیز نسبت به اموال دیگران حرمت قائل شده و خود را محق در تصرف اموال دیگران نمی دانیم، نسبت به اموال عمومی که متعلق به همگان می باشد چنین برداشتی نموده و حفظ و حمایت از این اموال را وظیفه خود دانسته و مانع تجاوز دیگران به این اموال شویم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول: کلیات  و مبانی تحقیق

 

 

 

مبحث اول: بیان مساله، سوالات فرضیه ها اهمیت و ضرورت و بیشینه تحقیق

 

گفتار اول: بیان مسئله

 

بالاترین مقام دادسرا، دادستان است که بسیاری از وظایف و عملکردهای دادسرا، زیر نظر وی انجام می گیرد. دادستان دارای دو نوع وظیفه و تکلیف متمایز است: وظایف قضایی و وظایف اداری. درخواست تکمیل تحقیقات از بازپرسی، صدور کیفرخواست، اظهار نظر نسبت به قرارهای نهایی بازپرس،(منع تعقیب، موقوفی تعقیب و مجرمیت) انجام تحقیقات مقدماتی، (غیر از جرایمی که در صلاحیت دادگاه کیفری استان می باشد) حضور در دادگاه جزایی و اجرای احکام جزایی از وظایف قضایی دادستان می باشد.

 

پایان نامه رشته حقوق 

خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir

 

 

وظایف اداری دادستان نیزعبارت است از حفظ حقوق صغار، مجانین، غایبین مفقودالاثر، اموال مجهول المالک، حفظ ترکه متوفای بلاوارث و دهها وظایف دیگر که به موجب قانون امور حسبی عهده دار می باشد. به علاوه دادستان وظایفی در ارتباط با سایر سازمانها و ادارات و مراجع شبه قضایی و کمیسیون ها دارد. از میان وظایف و اختیارات وسیع دادستان، آن قسمت از وظایف که مربوط به حفظ و حمایت از اموال عمومی می باشد، موضوع تحقیق حاضر است. در این تحقیق مختصراً به تعریف دادستان و وظایف وی، مال، اموال خصوصی، اموال عمومی و وجه تمایز اموال عمومی از اموال خصوصی پرداخته تا مفهوم اموال عمومی به معنی دقیق کلمه مشخص گردد، آنگاه اجمالاً در خصوص آن قسمت از وظایف دادستان که به اموال عمومی و حفظ و حمایت از آن مربوط می‌گردد، به تفضیل پرداخته خواهد شد. در واقع موضوع اصلی این تحقیق، دادستان و اموال عمومی است. در این زمینه منابع متعددی وجود دارد. مراجعه و مطالعه کتب و مقالاتی در خصوص دادستان، اموال ومالکیت، قوانین خصوصاً قانون اساسی و قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی، مصادیق اموال عمومی از قبیل نفت وگاز، اراضی و منابع طبیعی و… نیز مراجعه به دادسرا و یا برخی از ادارات دولتی از قبیل اداره منابع طبیعی و یا جهادکشاورزی، میراث فرهنگی و بررسی و مطالعه قوانین خاص در این زمینه می‌تواند در انجام این تحقیق نقش بسزایی داشته باشد.

 

               

 

گفتار دوم: سوالات تحقیق

 

قبل از پرداختن به موضوع تحقیق، سؤالاتی در ذهن مطالعه کننده مطرح می‌شود که به نظر می‌رسد مهمترین این سؤالات به شرح ذیل باشند:

 

اصولاً اموال عمومی چیست و چه فرقی با سایر اموال دارد؟

 

دادستان کیست و چه وظایفی دارد؟

 

آیا دادستان دارای وظایف خاصی در حفظ و حمایت از اموال عمومی می‌باشد یا خیر؟

 

آیا دادستان غیر از وظایف کلی خود نسبت به تعقیب و مجازات مجرمین، دارای وظیفه دیگری در زمینه حمایت از اموال عمومی می‌باشد؟

 

 

 

گفتار سوم: فرضیه ها

 

به نظر می‌رسد پاسخ سؤالات فوق به قرار ذیل باشد:

 

اموال عمومی، اموالی هستند که مالکیت شخصی نداشته و برای استفاده عموم می‌باشد.

 

حفظ اموال عمومی از جمله وظایف دادستان می‌باشد.

 

دادستان عهده دار وظایف خاصی در راستای حمایت از اموال عمومی می‌باشد.

 

 

 

گفتار چهارم: اهمیت و ضرورت تحقیق

 

تحقیق حاضر دارای موضوعی جدیدی است و در تحقیقاتی که تاکنون انجام شده، وظایف دادستان به طور کلی بررسی گردیده است و هیچکدام قسمتی از وظایف دادستان را به صورت جزئی و دقیق بررسی ننموده است. اهمیت این تحقیق، در این است که قسمتی از وظایف دادستان جداگانه بررسی می شود و مسئولیت دادستان را در شاخه‌ای که کمتر بدان توجه شده است را یادآوری می‌نماید. با مطالعه تحقیق حاضر علاوه بر آشنایی با وظایف دادستان در زمینه حمایت از اموال عمومی، جایگاه و اهمیت این دسته از اموال از نظر مقنن نیز روشن می‌شود.

 

 

 

گفتار پنجم: مرور  ادبیات تحقیق و سوابق مربوطه

 

علاوه بر کتب قانونی از قبیل قانون مجازات اسلامی، قانون مدنی و برخی قوانین خاص که به تعریف و بیان مصادیق و نیز بیان مجازات جرایم علیه اموال عمومی می پردازد، معاونت آموزشی و تحقیقات قوه قضاییه، وظایف قانونی دادسرا و دادستان را در کتاب دادسرا و دادستان وظایف قانونی و آیین رسیدگی بیان نموده است که این وظایف شامل وظایف دادستان در کلیه امور اعم از اموال خصوصی و عمومی و سایر موارد می باشد. محمدصالح نقره کار نیز در کتاب نقش دادستان در صیانت از حقوق عامه، به بررسی پاره ای از وظایف دادستان در خصوص حقوق عامه پرداخته که البته حفظ اموال عمومی نیز جزئی ازحقوق عامه است.

 

کتاب اموال و مالکیت تألیف دکتر ناصر کاتوزیان نیز مختصراً مال را تعریف و به تمایز اموال عمومی و خصوصی پرداخته است. در کتب موضوع جرایم علیه اموال و مالکیت نیز مطالبی در زمینه اموال، مالکیت و تعریف آنها به چشم می‌خورد. در کتاب تملک اموال عمومی و مباحات نوشته دکتر کنعانی نیز در زمینه اموال، مالکیت، مالکیت عمومی، خصوصی و دولتی بحث گردیده است.

 

 

 

گفتار ششم: اهداف تحقیق