وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود پایان نامه و مقاله | نمودار (۲-۱): روابط نظری فرضیه بیش و کم سرمایه گذاری – 1 "

 

از طرفی بازارهای ناکارا دارای نواقصی هستند که می‌توانند سطح سرمایه گذاری بهینه شرکت را تحت تأثیر قرار دهند و در نهایت، به فرایند بیش سرمایه گذاری یا کم سرمایه گذاری منتهی شود. فرضیه بیش و کم سرمایه گذاری بیان می‌کند که شرکت‌هایی که کمتر از سطح بهینه سرمایه گذاری می‌کنند، از مشکل کم سرمایه گذاری، و شرکت‌هایی که بیشتر از سطح بهینه سرمایه گذاری می‌کنند، از مشکل بیش سرمایه گذاری آسیب می‌بینند، لذا شناخت عوامل مهم و تأثیر گذار بر سطح و میزان سرمایه گذاری‌ها، در ارزشیابی، شناسایی و تعیین سطح بهینه سرمایه گذاری شرکت‌ها، بسیار حایز اهمیت است (تهرانی و حصارزاده، ۱۳۸۸؛ ص ۵۳).

 

 

 

نمودار (۲-۱): روابط نظری فرضیه بیش و کم سرمایه گذاری

 

عدم تقارن اطلاعاتی[۲۶]، چندین تضاد منافع بین ذی‌نفعان اصلی ایجاد می­ کند که منتهی به فرایند بیش یا کم سرمایه گذاری می‌گردد (مورگادو[۲۷]،۲۰۰۰، ص ۲۸). بر اساس فرضیه بیش و کم سرمایه گذاری، از یک سو وجود جریان نقد به سبب نبود تقارن اطلاعات بین مدیران و سهام‌داران منجر به بیش سرمایه گذاری می‌شود و از سوی دیگر محدودیت در تأمین مالی، به کم سرمایه گذاری منتهی می‌گردد (بیدل[۲۸]،۲۰۰۶، ص ۹۷۳).

 

جنسن[۲۹] (۱۹۸۶، ص ۳۳۰) با ترکیب نظریه برابری اطلاعات و نمایندگی، فرضیه جریان نقد آزاد را مطرح نمود که بر اساس آن وجوه نقد باقی مانده، پس از تأمین مالی تمام پروژه های سرمایه گذاری دارای ارزش فعلی خالص مثبت، باعث به وجود آمدن تضاد منافع، میان مدیران و سهام‌داران می‌شود.

 

بر مبنای فرضیه سرمایه گذاری بی فایده، یکی از هزینه های نمایندگی که به دنبال تفکیک مالکیت از مدیریت شرکت­ها ایجاد می‌شود، تمایل مدیران به سرمایه گذاری بیش از حد می‌باشد که منجر به پذیرش پروژه هایی با ارزش فعلی خالص منفی می‌شود (عباسی، ۱۳۸۳، ص ۲۹۲).

 

بر مبنای پیش فرض‌های اصلی فرضیه جریان نقد آزاد، شرکت‌هایی که جریان نقد بالایی دارند، در امر سرمایه گذاری فعال‌تر هستند (کاتو[۳۰]، ۲۰۰۲، ص ۴۵۵).با توجه به تصمیم گیری‌های مربوط به انجام سرمایه گذاری‌ها،‌می‌توان گفت که پیش‌بینی جریان‌های نقدی یک شرکت مبنای مهمی در نمایان ساختن توانایی شرکت در سرمایه گذاری‌ها برای دوره های آینده می‌باشد (فریگو[۳۱]،۲۰۰۳، ص ۱۱).

 

نرخ رشد درآمد نشان دهنده وضعیت جریان نقد یک شرکت است؛ اما درآمد شرکت لزوماًً برابر با جریان نقدی موجود شرکت برای پرداخت سود و یا سرمایه گذاری نیست (کاتو، ۲۰۰۲؛۴۵۴).

 

مدیرانی که جایگاهشان تثبیت می‌شود، تمایل زیادی به سرمایه گذاری جریان نقد آزاد، با هدف افزایش اندازه شرکت دارند، حتی اگر این پروژه ها بازده ی منفی داشته باشند. سهام‌داران تمایل دارند سود تقسیمی افزایش یابد تا جریانات نقد در دسترس مدیران کاهش یابد. زیرا آن‌ ها معتقدند که تقسیم سود از عملیات تجاری غیر ضروری مدیران جلوگیری می‌کند (تهرانی و حصارزاده، ۱۳۸۸، ص ۵۱).

 

آغاز پرداخت سود سهام و یا افزایش سود سهام توسط یک شرکت، می‌تواند پیام‌های متفاوتی از دید سهام‌داران مختلف داشته باشد. سرمایه گذاران افزایش سود تقسیمی را نشانه نبود فرصت‌های سرمایه گذاری و یا عدم استفاده‌ شرکت از فرصت‌های سرمایه گذاری می‌دانند (دیشموخ[۳۲]،۲۰۰۳، ص ۳۷۶).

 

اگر شرکت فرصت‌های سرمایه گذاری جذابی داشته باشد و برای تأمین مالی آن‌ ها مجبور به عدم تقسیم سود شود در صورتی کاهش تقسیم سود پیام نامساعدی را به بازار برساند و در رفتار سرمایه گذاران تأثیر بگذارد ممکن است از پروژه های مذبور صرف نظر نماید (میلر و راک[۳۳]،۱۹۸۵، ص ۱۰۳۵).

 

از نظر هوشی[۳۴] (۱۹۹۱؛ ص ۳۸) فرصت‌های سرمایه گذاری نقش مهمی در تأمین مالی بدهی شرکت‌ها دارد. نتایج پژوهش او رابطه‌ منفی بین سطح بدهی و فرصت‌های سرمایه گذاری نشان داد. به طوری که در زمان فرصت‌های سرمایه گذاری بالا، سطح بدهی شرکت پایین است و زمانی که فرصت‌های سرمایه گذاری کم است، سطح بدهی شرکت بالا است. به علاوه سررسید بدهی‌ها در دوره هایی که فرصت‌های سرمایه گذاری کم است در مقایسه با سر رسید بدهی در دوره هایی که فرصت‌های
سرمایه گذاری بالا است طولانی‌تر است.

 

شرکت‌های با فرصت‌های سرمایه گذاری بالا، تمایل بیشتری دارند که به جای بدهی‌های بلند مدت از بدهی‌های کوتاه مدت استفاده کنند (بارسلی ۱۹۹۵، و اسمیت، ۱۹۹۶)[۳۵].

 

از نظر گوردون[۳۶] (۱۹۶۴) و والتر[۳۷] (۱۹۵۶) شرکت‌های در حال رشد که نرخ هزینه سرمایه‌ آن‌ ها کمتر از نرخ بازده است دارای فرصت‌های سرمایه گذاری هستند. در این شرکت‌ها افزایش سود انباشته و تبدیل آن به سرمایه موجب افزایش قیمت سهام می‌شود. گوردون و والتر مؤسسات را به سه گروه تقسیم می‌کنند:

 

الف) مؤسسات در حال رشد: مؤسساتی هستند که در آن‌ ها نرخ هزینه سرمایه کمتر از نرخ بازده ی مورد انتظار است و از فرصت‌های مناسب سرمایه گذاری برخوردارند.

 

ب) مؤسسات در حال بلوغ: در این نوع مؤسسات نرخ هزینه سرمایه برابر با نرخ بازده مورد انتظار است و فرصت‌های مناسب سرمایه گذاری ندارند، زیرا پروژه های سرمایه گذاری خاصی ندارند که بتوانند بر ارزش شرکت در عرصه رقابت اضافه کند.

 

ج) مؤسسات در حال افول: این مؤسسات در شرایطی قرار دارند که منحنی عمر آن­ها مراحل نهایی را طی می‌کند و نرخ بازده ی مورد انتظار از سرمایه گذاری برای آن‌ ها کمتر از نرخ هزینه است.

 

در پژوهشی کیوشی کاتو و همکارانش[۳۸] (۲۰۰۲) نشان دادند که بین سیاست تقسیم سود، جریان نقدی و میزان سرمایه گذاری رابطه‌ مستقیم و معناداری وجود دارد. آن‌ ها نشان دادن که جریان نقدی، نسبتQ توبین، نرخ رشد درآمد، سود تقسیمی و سود سهام اعلام شده، تغییرات بدهی و تغییرات سرمایه بر سطح سرمایه گذاری تأثیر دارند. نتایج آن‌ ها نشان داد که بین تغییرات سود تقسیمی با درآمدهای گذشته و حال و آینده شرکت‌ها رابطه‌ معناداری وجود دارد.

 

هوشی (۱۹۹۱) در پژوهش خود نشان داد که برای شرکت‌هایی که نسبت بدهی پایین و سود تقسیمی بالا دارند میزان سرمایه گذاری افزایشی است. به علاوه بین نسبت‌های بدهی با فرصت‌های سرمایه گذاری رابطه ای معکوسی وجود دارد.

 

طی پژوهش‌هایی مارشال واسمیرلاک [۳۹](۱۹۸۳) رابطه‌ بین سود تقسیمی و سرمایه گذاری در شرکت‌های آمریکایی پرداختند و در نتایج خود بیان کردند که بین سود تقسیمی و سرمایه گذاری در شرکت‌های آمریکایی رابطه‌ معناداری وجود ندارد.

 

فاما و بابیاک[۴۰](۱۹۶۸) طی مطالعه ای نشان دادند که سود تقسیمی بر سرمایه گذاری در شرکت‌های آمریکایی تأثیر معناداری دارد.

 

بهرامفر ومهرانی طی پژوهشی رابطه‌ بین سود هر سهم، سود تقسیمی و سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران (۱۳۸۳) را مـورد بررسی قرار دادند و بیان کردند که شرکت ‌هایی که فرصت ‌های سرمایه گذاری مطلوبی دارند باید سود کمتری تقسیم نمایند و شرکت‌های که فرصت‌های سرمایه گذاری مطلوبی ندارند باید سود بیشتری تقسیم نمایند و نشان دادند که بین سود تقسیمی و سرمایه گذاری رابطه‌ معناداری وجود دارد.

 

 

 

۲-۱-۴ تعریف سرمایه گذاری و سطح سرمایه گذاری

 

۲-۱-۴-۱ تعریف سرمایه گذاری

" مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – ۲—۲- رفتارها و تمایلات جنسی انسان – 2 "

 

فرضیات

 

      1. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در افزایش میل جنسی زنان مبتلا به کم‌کاری میل جنسی مؤثر است.

 

    1. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در افزایش احقاق جنسی زنان مبتلا به کم‌کاری جنسی مؤثر است.

 

  1. شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در کاهش تعارضات زناشویی زنان مبتلا به کم‌کاری میل جنسی مؤثر است.

 

۱-۶- متغیرهای تحقیق:

 

۱-۶-۱- میل جنسی:

 

الف: تعریف مفهومی: تمایل جنسی بهنجار تمایلی است که به‌موجب آن فرد مایل به برقراری رابطه جنسی با همسر می‌باشد و موجبات لذت خود و همسرش را فراهم می‌آورد؛ شامل تحریک اعضای جنسی اولیه، همراه با مقاربت است؛ احساس نامتناسب گناه یا اضطراب در آن وجود ندارد؛ و از سر اجبار نیست. (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۹).

 

ب: تعریف عملیاتی: برای ارزیابی ‌میل جنسی از شاخص تمایل جنسی هالبرت استفاده می‌شود. آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینه‌های آن از مقیاس ۵ درجه‌ای لیکرت استفاده شده است. گزینه‌ها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره می‌تواند داشته باشد.

 

۱-۶-۲- احقاق جنسی:

 

الف: تعریف مفهومی: احقاق جنسی یا جرئت‌ورزی جنسی توانایی فرد در ابراز نیازها و خواسته‌های جنسی‌اش را می‌سنجد (منارد و آفمن، ۲۰۰۹).

 

ب: تعریف عملیاتی: برای ارزیابی این شاخص از احقاق جنسی هالبرت استفاده می‌شود. آزمون شامل ۲۵ سؤال است و در انتخاب گزینه‌های آن از مقیاس ۵ درجه‌ای لیکرت استفاده شده است. گزینه‌ها از همیشه تا هرگز متغیر است و هر سؤال بین ۰ تا ۴ نمره می‌تواند داشته باشد

 

۱-۶-۳- تعارضات زوجی:

 

الف: تعریف مفهومی: تعارض زناشویی به مخالفت‌های آشکار میان زوجین اطلاق می‌شود که توسط زوجین به عنوان عدم توافق و اختلاف‌نظر یا منشأ مشکلات در روابط شناخته می‌شود (ون اوردن و همکاران، ۲۰۱۲). تعارض زناشویی نوعی عدم توافق مداوم و معنادار بین دو همسر است که حداقل یکی از آن ها آن را گزارش دهد (هالفورد[۶۴] و همکاران، ۲۰۰۱) و می‌تواند دامنه گسترده‌ای از آزارهای کلامی و جسمانی تا رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی داشته باشد (فینچام و بیچ، ۲۰۱۰).

 

ب: تعریف عملیاتی: پرسشنامه تعارضات زناشویی یک ابزار داخلی ۵۴ سؤالی است (طراحی ‌شده توسط ثنایی و همکاران) که برای سنجیدن تعارض‌های زناشویی به کار می‌رود و ۸ بعد از تعارضات زناشویی را می‌سنجد که عبارت‌اند از کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر.

 

فصل دوم

 

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

 

۲-۱ – مقدمه

 

این فصل شامل دو بخش کلی است:

 

بخش اول، ابتدا به بررسی میل جنسی و اختلال کم‌کاری میل جنسی در زنان بر اساس معیارهای راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی و دلایل تعیین‌کننده در سیر آن می‌پردازد و بخش دوم، هم شامل مروری بر پژوهش‌های انجام‌شده خارجی و داخلی است.

 

۲—۲- رفتارها و تمایلات جنسی انسان

 

تمایلات جنسی همواره کانون کنجکاوی، علاقه و تحلیل بشر بوده است.‌ ترسیم رفتار جنسی از دوران نقاشی‌های غارنشینان ماقبل تاریخ تا تصاویر و نقاشی‌های تشریحی داوینچی ‌در مورد مقاربت و تا سایت‌های هرزه‌نگاری موجود در اینترنت وجود داشته است. عوامل مختلفی در تعیین رفتارها و تمایلات جنسی نقش دارند، نظیر عوامل تشریحی، فیزیولوژی، روان‌شناسی، فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند، روابط فرد با دیگران و تجارب رشدی در طول دوران زندگی. این تمایلات دربرگیرنده ادراک مردانگی یا زنانگی و افکار و تخیلات خصوصی و رفتار است. برای فرد بهنجار معمولی، جذابیت برای فردی دیگر و عشق و اشتیاق حاصل از آن عمیقاً با احساسات شادی صمیمانه ارتباط دارد. رفتار جنسی بهنجار رفتاری است که موجبات لذت فرد و شریک جنسی‌اش را فراهم می‌آورد و شامل تحریک اعضای جنسی اولیه، همراه با مقاربت است؛ احساس نامتناسب گناه یا اضطراب در آن وجود ندارد؛ و از سر اجبار نیست. در برخی شرایط روابط جنسی خارج از محیط زناشویی، خودارضایی و انواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از اعضای اولیه جنسی مربوط است ممکن است در محدودۀ بهنجار قرار گیرد (کاپلان و سادک، ۲۰۰۹). تمایلات جنسی شخص چنان با کل شخصیت او درهم‌آمیخته که صحبت از تمایلات جنسی به عنوان پدیده‌ای مستقل در واقع غیرممکن است؛ ‌بنابرین‏ اصطلاح روانی جنسی برای توصیف رشد و کارکرد شخصیت و تأثیر تمایلات جنسی بر آن به کار می‌رود. مفهوم این اصطلاح نه محدود به احساسات و رفتارهای جنسی است و نه در مفهوم وسیع فروید معادل زیست‌مایه[۶۵] است. ازنظر فروید تمام فعالیت‌ها و تکانه‌های لذت‌بخش ریشۀ جنسی دارد. این تعمیم سبب تحریف مفاهیم جنسی در نزد عوام گردید و نمای درهم‌وبرهمی از انگیزش[۶۶] را به روان‌شناسان معرفی کرد. برای مثال برخی از فعالیت‌های دهانی به تغذیه مربوط است و برخی دیگر معطوف به کسب ارضاء جنسی. هردوی آن ها فعالیت‌های لذت‌طلب محسوب می‌شوند و در هر دو از یک عضو استفاده می‌شود، ولی برخلاف اعتقاد فروید هر دو فعالیت لزوماًً جنسی نیستند. اگر به تمام رفتارهای لذت‌طلب برچسب جنسی بزنیم، تعیین دقیق انگیزش‌ها غیرممکن می‌شود. افراد ممکن است از فعالیت‌های جنسی برای اقناع نیازهای غیرجنسی مانند وابستگی، پرخاشگری، قدرت و شأن و مقام استفاده کنند. هرچند ممکن است تکانه‌های جنسی و غیرجنسی توأماً موجب انگیزش رفتار شوند، تحلیل رفتار به درک انگیزه های زیربنایی فردی و تعامل آن ها بستگی دارد (کاپلان و سادک، ۲۰۰۹). ‌در مورد رفتارها و تمایلات جنسی وقتی نوبت به زنان می‌رسد، مفاهیم ‌پیچیده‌تر می‌شوند؛ همان طور که فروید سالها پیش مطرح کرده درک اینکه یک زن دقیقا از رابطه جنسی چه می‌خواهد؟ چه چیزهایی باعث برانگیختگی جنسی زنان می‌شود و سوالاتی از این قبیل هنوز به پاسخ دقیق و مشخصی نرسیده است؛ زمینه‌های تاریخی، محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی، مسائل بیولوژیک و تغییرات هورمونی، نگرانی از بارداری، نظریات مربوط به روابط ابژه، سبک‌های دلبستگی، مسائل عاطفی- هیجانی و ویژگی‌های رابطه‌ای که یک زن در آن درگیر است، همه و همه بر روی تمایلات جنسی زنان تاثیر می‌گذارد، و همین بر پیچیدگی این مفهوم در زنان می افزاید (بروتو، ۲۰۱۰). در ادامه بحث عوامل فوق بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت.

 

۲-۲-۱- رفتارها و تمایلات جنسی در کودکی

" دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | (شکل ۲-۱۱) فرایند ایجاد ارتباط با مشتری – 10 "

 

۲-۳-۱ ارزش از دیدگاه مشتری

 

ارزش، اساس تمام فعالیت های بازاریابی است، چرا که تمام طرف های درگیر در بازار، انتظار کسب ارزش را در مبادلات خود با دیگران دارند. ارزش واقعی یک سازمان، هم متکی به ارزشی است که آن سازمان برای مشتریانش خلق می‌کند و هم متکی به ارزشی که مشتریان به آن سازمان باز می گردانند. ‌بنابرین‏ دو رهیافت مکمل در زمینه سنجش و ارزیابی ارزش وجود دارد. رهیافت اول در جستجوی ارزش دریافت شده به وسیله مشتریان از کالاها و خدمات سازمان است. وقتی این ارزش بهتر و بالاتر از ارزش پیشنهادی رقبای سازمان باشد فرصت موفقیت رقابتی سازمان در بازار فراهم می شود.

 

رهیافت دوم به سنجش ارزشی می پردازد که یک مشتری یا یک گروهی از مشتریان به سازمان می رسانند. در اینجا سازمان به صورت مداوم و جدی به ارتقاء و حفظ مشتریان با ارزش خود می پردازد تا انگیزه خرید مجدد وفاداری آنان را افزایش دهد و تلاش می‌کند مشتریان با ارزش کمتر، یعنی مشتریانی با منافع کمتر برای سازمان – یا به عبارتی مشتریانی که میزان هزینه صرف شده برای آنان بیش از منافع حاصل از مبادله با ایشان است – را نیز به ‌گروه‌های بالاتری از ارزش سوق دهد (Geoge, 2002). اخیراًً در بین محققان مدیریت، گرایش عمده ای به سمت ارزش از دید مشتری به چشم می‌خورد و این مسأله از جنبه‌های متعددی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مسأله مهم این است که ارزش از دید مشتری، در بازار و به وسیله ادراک مشتری از آنچه می پردازد و آنچه دریافت می‌کند، تعیین می شود و نه در کارخانه و از طریق تمایلات و مفروضات عرضه کننده. ارزش، آنچه تولید می شود نیست بلکه چیزی است که مشتری به دست می آورد. مفهوم ارزش از دید مشتری را می توان به صورت یک تساوی مطرح نمود. ارزش دریافتی مشتری برابر است با تفاوت بین «منافع کسب شده» و «هزینه های پرداخت شده». در این رابطه پرداختی ها و عایدی ها تحت تأثیر ادراکات و نیز انتظارات مشتری طی فعالیت های جستجو، کسب، استفاده و نگهداری کالا یا خدمت قرار می گیرند (Haber and Hermann, 2002).

 

۲-۳-۲ ضرورت حرکت به سمت مشتری مداری

 

امروزه سازمان ها در محیطی پویا، پر ابهام و متحول فعالیت می‌کنند. یکی از بارزترین ویژگی های عصر حاضر، تعییرات و تحولات شگرف و مداومی است که در شرایط اجتماعی و فرهنگی (نظیر تحولات در طرز تفکر، ایدئولوژی، ارزش های اجتماعی)، سیاسی، اقتصادی، فناوری و فرا ملی آن ها روی می‌دهد. از طرف دیگر یکی از مشخصه‌ های عرصه فعالیت سازمان ها، هرچه رقابتی تر شدن آن و سخت تر و پیچیده تر شدن شرایط رقابتی سازمان ها است، این در حالی است که انتظارات و توقع مشتریان نیز هر روز جلوه ی تازه تری به خود می‌گیرد و آن ها توقع دارند تا سازمان ها به کیفیت و تنوع کالاها و خدمات خود، زمان ارائه ی خدمت و نحوه برخورد با مشتری توجه ویژه ای کنند. ‌بنابرین‏ سازمان هایی موفق هستند که خود را با این نیازهای محیطی منطبق سازند و درصد تأمین خواسته ها و نیازهای محیطی برآیند و این امکان پذیر نیست مگر آنکه سازمان ها ضرورت حرکت به سمت مشتری را درک کنند (شکل ۲-۹ ضرورت حرکت به سمت مشتری مداری را نشان می‌دهد). در واقع سازمان های مشتری مدار فعالیت خود را ‌بر اساس انتظارات و ترجیحات مشتریان برنامه ریزی می‌کنند و به دنبال ارضای نیازها و آرزوهای مشتریان هستند. این سازمان ها کالاها و خدمات خود را با هدف ارضای نیازها و خواسته های مشتریان طراحی و ارائه می‌کنند (Berrio and Henderson, 1998).

 

(شکل ۲-۹) ضرورت حرکت به سمت مشتری مداری ۱۹۹۸) (Berrio and Henderson,.

 

توقع مشتریان

 

    • کیفیت و تنوع

 

    • زمان

 

  • توجه و احترام

و …

 

مشتری

 

شرایط رقابتی

 

    • فعالیت رقبا

 

    • رقبای جدید

 

  • جایگزین

و …

 

تغییرات محیطی

 

    • فناوری

 

    • سیاسی و اجتماعی

 

  • اقتصادی

و …

 

۲-۳-۳ سازمان های آینده و مشتری مداری

 

در سازمان های جدید این مدیران نیستند که ‌در مورد سرنوشت کارکنان تصمیم می گیرند بلکه این تصمیم را مشتریان می گیرند. مدیران در کارخانه ها را نمی بندند و کارگران را بیرون نمی کنند بلکه این خریداران هستند که درب کارخانه را بسته و یا کارگران را بیرون می ریزند. عدم توجه به مشتریان بالقوه معادل بی توجهی به کارکنان کلیدی است که استعداد مدیر شدن را دارند. لذا ارزیابی در شرکت ها بایستی با تکیه بر همه مشتریان بنا شده باشد و نه فقط مشتریان ما، ساختارهای سنتی مثل ارزانی قیمت، دسته بندی فرآورده ها، توجه به الگوها و یا وضعیت جغرافیایی مشکل سازمان های آینده را حل نخواهد کرد. محور و اساس کار آن ها باید مشتریان باشند. ‌بنابرین‏ موفقیت آنان در گرو شناخت مشتریان خاص و رفع نیازها و توقعات آن ها‌ است. سازمان های فردا برای کسب موفقیت باید آن طوری که مشتری می‌خواهد به او خدمت نمایند. پس اگر قرار باشد مشتری در محور تفکر سازمان ها قرار بگیرد آن ها باید ‌به این نکته مهم واقف گردند که بازار به وسیله مشتری تعریف می شود و ‌بنابرین‏ آنان باید ‌بر اساس خواست و سلیقه مشتری از خود واکنش نشان دهند (الوداری، ۱۳۸۵).

 

۲-۳-۴ مشتری مداری و مثلث استراتژیک

 

اوهمی (۱۹۸۸) در مقاله ی خود با عنوان «بازگشت استراتژیک»، مثلث استراتژیک را ارائه می‌کند و ادعا می‌کند که قلب استراتژی، خلق ارزش برتر برای مشتریان است. به اعتقاد وی سازمان و رقبا تمام تلاش خود را بعمل می آورند تا از طریق مزیت های رقابتی خود برای مشتری ایجاد ارزش کنند.

 

ارزش

 

ارزش

 

مزیت رقابتی

 

(شکل ۲-۱۰) مثلث استراتژیک (Ohmea, 1988)

 

۲-۳-۵ فرایند ایجاد ارتباط با مشتری

 

بندرت افراد در یک چشم به هم زدن از مشتریانی بالقوه به مشتریانی وفادار و سپس به مشتریانی پایبند تبدیل می‌شوند. آن ها قبل از اینکه به مشتریان وفادار و پروپاقرص تبدیل شوند از مراحل مختلفی گذر می‌کنند (Kotler et al, 2001).

 

(شکل ۲-۱۱) فرایند ایجاد ارتباط با مشتری (Kotler et al, 2001)

 

۲-۳-۶ تعریف مشتری مداری

 

تعاریف مختلفی از مشتری مداری ارائه شده است که اصل بنیادین همه آن ها قرار دادن مشتری در کانون توجه استراتژیک سازمان هاست. برخی تعاریف مشتری مداری به شرح زیر است:

 

    • مشتری مداری عبارت است از نشر اطلاعات مربوط به مشتریان در کل سازمان، تدوین استراتژی ها و تاکتیک هایی برای رفع نیازهای بازار به شکلی عملی و از سوی تمام بخش های سازمان و دستیابی به احساس تعهد همگانی نسبت به اجرای برنامه های اتخاذ شده (Shapiro, (1998.

 

    • مشتری مداری عبارت است از جمع‌ آوری اطلاعات مشتری به منظور استفاده واحدهای کسب و کار (Kohli and Jaworski, 1990).

 

    • مشتری مداری نوعی فرهنگ سازمانی است که به کار آمدترین و مؤثرترین شکل رفتارها ی لازم برای خلق ارزش برتر خریداران را ایجاد می‌کند .(Narver and Slater, 1990)

 

" دانلود فایل های دانشگاهی – قسمت 18 – 8 "

 

اگرچه با تعیین حداقل و حداکثر برای مجازات ها، دست قضات برای رعایت حال و شرایط مرتکبان تا حدودی باز شد، ولی با این حال عدم توجه کامل به بزهکار و مسائل و مشکلات او از انتقادات اصولی مکتب تحققی حقوق جزا نسبت به عقاید مکتب کلاسیک است. امروزه «فردی کردن مجازات» یکی از هدف های اساسی حقوق جزا را تشکیل می‌دهد به تدریج همراه با فردی شدن هرچه بیشتر مجازات ها، از جمود و قاطعیت کامل اصل «قانونی بودن مجازات ها» کاسته می شود.[۱۳۱]

 

۲- اهداف اصل فردی کردن مجازات ها

 

اصل فردی کردن مجازات ها دربرگیرنده دو هدف کلی می‌باشد که شامل اهداف شخصی و اهداف اجتماعی است. که هر یک از این دو اهداف دیگری را دربرمی گیرند به صورت مختصر در سطوح ذیل به آن می پردازیم:

 

۱-۲ اهداف شخصی

 

الف: رعایت عدالت

 

در طول تاریخ، بشر در همه نظام های جزایی جهان مدعی اجرای عدالت بوده است. لکن اجرای عدالت را در این دیده است که همه مجرمان را به سزای اعمال شنیع خود رسانده و به طور مساوی مجازات کنند. زیرا معنی سنتی حق و عدالت از دیدگاه جزایی این بود که مجازات ها ثابت و برای تمامی افراد یکسان، اعمال شود. اما با توجه به تفاوت غیرقابل انکار در میان انسان ها از نظر زیستی، روانی و اجتماعی و ماهیت متفاوت جرایم و انگیزه های مختلف مجرمانه، اعمال یک نوع مجازات برای همه افراد از نظر عقلی با عدالت سازگار نیست.[۱۳۲]

 

در این زمان است که باید تأمل کرد با وجود اینکه قوانین تغییر یافته ولی قضات همچنان بر رویه گذشته خود ادامه داده و هیچ گونه تغییری حاصل نگردیده است. به ظاهر عدالت را با پافشاری قوانین بدون توجه به شخصیت مرتکب، اجرا می نمایند.

 

حال با این اعتقاد، اگر مرتکب را تنها به عنوان موجودی که خارج از تاثیرپذیری عوامل ارثی و اکتسابی، دست به اعمال مجرمانه زده است جدای از دیگران مورد مطالعه قرار نداده و در امور زندگی بزهکار در ماهیت جرم ارتکابی و انگیزه هایی که او را به سوی ارتکاب جرم سوق داده و نقش تحریک های مجنی علیه کنکاشی به عمل نیاوریم، هرگز نمی توانیم درباره او عدالت را اجرا کنیم.[۱۳۳] ‌بنابرین‏ یکی از اهداف مهم اصل فردی کردن مجازات ها اجرای عدالت به صورتی است که مجازات به شکلی اعمال شود که هر کس به کیفر عمل خود که از جامعه منعکس می‌گردد برسد.

 

ب: اصلاح و بهبود مرتکب

 

یکی از اصلی ترین اهداف فردی کردن مجازات ها، اصلاح و بهبود مرتکب می‌باشد. مجرمی که به دلیل وراثتی، زیستی و هزاران عامل دیگر مرتکب جرم شده حال باید بار کیفرهای همه را به دوش بکشد. نگارنده در این مبحث عنوان داشته «اندیشه اصلاح و بهبود مجرم که با فردی کردن مجازات وی فراهم می شود در طی دو قرن اخیر شکل گرفته و تکامل یافته است. دیگر نگاه به مرتکب همانند گذشته نیست بلکه همراه با عطوفت و شفقت می‌باشد و همه قوانین و مقررات در این جهت در حال تحول هستند». بهتر است در این مورد اعلام دارم شاید قوانین تغییر و تحول پیدا کرده و قانونگذاران و مجریان قانون ‌به این امر واقف گشته اند که کیفر به سبک و سیاق گذشته ناکارآمد و فاقد اصلاح پذیری است، ولی هم چنان به صورت گذشته و فقط بر مبنای قانون مجازات را تعیین و تنها هدف آن ها ارعاب مرتکب است نه اصلاح پذیری آن.

 

با وجود اینکه اصل قانونی بودن در جرایم و مجازات های ما محرز می‌باشد ولی شایسته است، تعیین مجازات ها با توجه به اصل فردی کردن مجازات ها متناسب با شخصیت و موقعیت اجتماعی وروانی مرتکب از سوی قضات اعمال شود.[۱۳۴]

 

پ: جلوگیری از ضرر و زیان خانواده مرتکب

 

یکی دیگر از اهداف اصلی فردی کردن مجازات ها جلوگیری از ضرر و زیان خانواده مرتکب است. که در شرایط فعلی هرگز نتوانسته ایم از این امر جلوگیری نماییم و هر بار به غیر از فرد مرتکب حرارت مجازات دامنگیر خانواده وی می‌گردد.

 

اعمال هر مجازات در ظاهر شامل فرد مرتکب می‌باشد در حالی که جزیی ترین مجازات ها هم خانواده مجرم را متضرر می کند. اگر جزای نقدی را کمترین مجازات تلقی نماییم باز هم خانواده فرد متضرر می‌گردد و دارایی که متعلق به تمام اعضای خانواده است از مرتکب دریافت می شود.

 

ت: پیشگیری فردی

 

می توان گفت مهمترین هدف مجازات، پیشگیری فردی می‌باشد. به شکلی که مرتکب بعد از تحمل کیفر تنبیه شده و دیگر سراغ تکرار جرم نرود. اما متاسفانه اعمال کیفرها در طول تاریخ حقوق کیفری خلاف این را نشان داده است.

 

چون اکثر مجرمان پس از تحمل کیفر مجدد دست به ارتکاب جرم زده اند، در صورتی که می توان با شناسایی شخصیت مجرم، مجازات مناسب تعیین نمود؛ و مجرم باز اجتماعی شود و به جامعه بازگردد.

 

با نگاهی به جامعه خود می توان درک کرد که مجازات در جلوگیری از انحراف مؤثر نبود و کیفر بدین سبک هرگز جامعه ای را اصلاح ننموده است. کیفری که فقط بر مبنای اصل قانونی بودن می‌باشد.

 

۲-۲ اهداف اجتماعی

 

الف: نوگرایی و نوآوری

 

در شرایط فعلی که پیشرفت های علمی و تکنولوژی روز به روز در حال ارتقا می‌باشند. تغییر و تحول های بسیاری در جامعه به وقوع می پیوندد. و این تغییرها هنجارهای زیادی در جامعه پدید می آورد.

 

فردی کردن کیفرها ایجاب می‌کند برخلاف گذشته که مجازات ها خشن و غیرقابل تبعیض اعمال می شد؛همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی و آگاهی به ارزش های والا و کرامت انسانی، در کلیه مراحل دادرسی با بزهکاران به صورت انسانی رفتار شده و مقررات کیفری در راستای رشد و توسعه سریع جامعه متحول گردد.

 

در صورتی که هر روز شاهد افزایش جرایم در جامعه هستیم ولی هم چنان از لحظه دستگیری بدون هیچ گونه تحقیق با بدترین خشونت ها مرتکبان را وادار به اعتراف گناه می نماییم؛ چه به صورت واقع یا خلاف واقع.

 

ب: شناخت بزهکار

 

شخصیت بزهکار در پدیده مجرمانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا زمانی که ندانیم بزهکار چه شخصیتی دارد یا شرایط زیستی، اقتصادی، روانی وی را با همکاری کارشناسان مختلف اعم از پزشک، روان شناس و مددکار اجتماعی بررسی ننماییم، نمی توانیم به شخصیت واقعی مرتکب پی ببریم. قاضی پرونده با کمک از افراد مذکور می‌تواند پرونده شخصیت تکمیل نماید.

 

هنگامی که نتوانیم عوامل شخصیت را بررسی نماییم، فردی کردن مجازات ها صورت نمی پذیرد. می توان به صراحت گفت فردی کردن مجازات و شناخت شخصیت لازم و ملزوم یکدیگرند. شناخت مرتکب در مسیر فردی کردن مجازات قرار گرفته است.

 

با وجود اینکه در قوانین ما اصل بر فردی کردن مجازات ها می‌باشد پس الزام ‌به این است که ابتدا شخصیت واقعی مرتکب را شناسایی نماییم، و سپس مراحل بعدی را انجام دهیم.

 

پ: تشخیص عوامل سازنده جرم

" پایان نامه آماده کارشناسی ارشد | لگاریتم طبیعی مجموعه دارایی های شرکت – 10 "

 

بر مبنای سنتی، استفاده از روش بهای تمام شده تاریخی(ارزش دفتری) صرفاً به دلیل بالا بودن درجه عینیت و مستند بودن آن، بیش از سایر روش ها مرسوم می‌باشد. البته استفاده از این روش به علت اینکه ارزش دفتری مربوط به سال های گذشته می‌باشد، از درجه مربوط بودن کمتری برخوردار است.

 

مارتین و اسکات نیز در تحقیق خود، ارزش دفتری دارایی های شرکت، را به عنوان شاخص اندازه شرکت به کار گرفته اند (خشنود، ۱۳۸۴).

 

۲-۱۰-۲ لگاریتم طبیعی مجموعه دارایی های شرکت

 

برای تعیین اندازه شرکت می توان از لگاریتم طبیعی مجموعه دارایی های شرکت در پایان سال مالی استفاده نمود. استفاده از لگاریتم طبیعی باعث می شود تا ضرایب احتمالی این متغیرها در مدل، تحت تاثیر اثرات مقیاس های بزرگ قرار نگیرد (مشکی، ۱۳۹۰).

 

۲-۱۰-۳ میزان فروش کل شرکت

 

یکی دیگر از شاخص های تعیین اندازه شرکت، میزان فروش آن می‌باشد. بدین علت که رقم فروش مربوط به هر دوره، از درجه مربوط بودن بالایی در همان دوره برخوردار است و درجه عینیت آن بالا است، لذا استفاده از این شاخص، می‌تواند مؤثرتر باشد.

 

برک، در تحقیقی تحت عنوان «آیا اندازه واقعاً مهم است؟»، میزان فروش، را به عنوان یکی از معیارهای اندازه به کار گرفته است (خشنود، ۱۳۸۴).

 

۲-۱۰-۴ لگاریتم فروش کل

 

برخی از محققین از جمله راژان و زینگلس از لگاریتم فروش جهت محاسبه اندازه شرکت استفاده کردند (منصوری، ۱۳۸۷).

 

۲-۱۰-۵ تعداد پرسنل شرکت

 

تعداد افراد شاغل، به عنوان شاخص اندازه سازمان و نشان دهنده ظرفیت انجام کار است و عملکرد واقعی سازمان را در وضعیت موجود مشخص می‌کند. با توجه به اینکه متغیر های ساختاری سازمان (رسمیت، تمرکز و پیچیدگی)، ابزاری برای سنجش کنترل و هماهنگی افراد به شمار می‌آیند. تعداد کارکنان هر سازمان نیز می‌تواند به عنوان شاخص مهمتر از سایر شاخص ها با تعیین اندازه مرتبط شود. هرچند می توان تعداد نیروی انسانی را به عنوان معیاری برای اندازه سازمان به کار برد و از نظر اندازه گیری راحت به نظر می‌رسد ولی صرفاً انتخاب چنین ملاکی نمی تواند خالی از اشکال باشد. زیرا به سختی می توان مرز بین نیروهای مستمر و غیر متمرکز را، که به عنوان نیروهای غیر مولد در سازمان ها بیش از سازمان های دیگر کار می‌کنند را مشخص کند و این امر می‌تواند گمراه کننده باشد. همچنین به دلیل وجود اختلاف بین مهارت، تخصص و کارایی کارکنان سازمان ها، استفاده از این شاخص برای تعیین اندازه شرکت عاری از اشکال نمی باشد. به هر حال تعداد نیروی انسانی از شاخص های مهم تعیین اندازه سازمان به حساب می‌آید و اندازه هم یک عامل مهم در طراحی ساختار محسوب می‌گردد (تمیمی،۱۳۸۲).

 

۲-۱۰-۶ ارزش بازار شرکت

 

بعضی از پژوهشگران مثل بامبر (۱۹۸۶)[۳۰] و کیم (۱۹۹۰)[۳۱] برای تعیین اندازه شرکت، ارزش بازار کل سهام شرکت ها را برای تک تک شرکت ها، در یک تاریخ مشخص محاسبه کرده‌اند. ارزش بازار کل سهام شرکت، از ضرب تعداد سهام شرکت (تعداد سهام در دست مردم) در قیمت بازار هر سهم آن شرکت، که در بازار بورس تعیین می‌گردد، محاسبه می شود. کیم و بامبر، ارزش کل بازار شرکت را به عنوان شاخص اندازه به کار گرفته اند. از جمله عیب این شاخص، ‌به این نکته می توان اشاره کرد که در کشورهای فاقد بازار کارای سرمایه، ممکن است ارزش بازار شرکت، حاکی از ارزش واقعی آن شرکت نباشد )بارتلی و پیر، ۲۰۰۵)[۳۲].

 

۲-۱۱ مفهوم ارزش

 

ارزش یک قلم دارایی، اعم از این که فیزیکی یا مالی باشد، بستگی ‌به این دارد که تا چه حد بتواند خواسته ها و نیازهای اشخاص را ارضا کند.

 

۲-۱۲ انواع ارزش

 

ارزش یا مطلوبیت دارایی های یک شرکت در گرو توانایی آن در ایجاد جریانات نقدی در یک دوره معین زمانی است، بدین ترتیب نمی توان ارزش سهام را به صورت مطلق یا مجرد بیان کرد، بلکه باید آن را در مکان خاص، زمان خاص و شرایط خاص ارزشیابی نمود. برای تعیین ارزش دارایی ها از مفاهیم متعددی استفاده می‌گردد.

 

۲-۱۲-۱ ارزش اسمی

 

بر اساس ماده ۲۶ اصلاحیه قانون تجارت، ارزش اسمی عبارت است از ارزشی که روی ورقه سهم یا برگ سهم نوشته شده که به آن مبلغ اسمی سهام نیز گفته می شود. طبق ماده ۲۹ قانون تجارت ایران، در شرکت های سهامی عام، حداکثر مبلغ اسمی هر سهم ده هزار ریال است. سهام عادی جدید معمولاً بیشتر از ارزش اسمی به فروش می‌رسد و تفاوت میان ارزش اسمی و قیمت فروش سهام به عنوان صرف سهام در ترازنامه ثبت می شود.

 

۲-۱۲-۲ ارزش دفتری

 

ارزش دفتری شرکت عبارت است از ارزش حسابداری سهام در دفاتر شرکت (مثل ترازنامه). ارزش دفتری شامل مجموع سهام عادی منتشر شده صرف یا کسر سهام، اندوخته ها و سود و زیان انباشته است. با تقسیم مجموع ارزش دفتری بر تعداد سهام عادی منتشر شده، ارزش دفتری هر سهم به دست می‌آید. در نتیجه ارزش دفتری عبارت است از ارزش حسابداری سهام سهام‌داران. در واقع ارزش دفتری، ارزش هر سهم از سهام طبق دفتر شرکت بر مبنای بهای تمام شده تاریخی آن می‌باشد. ارزش دفتری هر سهم عادی می‌تواند به صورت زیر محاسبه شود:

 

مجموع حقوق صاحبان سهام منهای حاصل جمع ارزش انحلال هر سهم ممتاز و سود معوقه سهام ممتاز، تقسیم بر مجموع تعداد سهام عادی صادره و پذیره نویسی شده در پایان سال. ارزش دفتری معمولا کمتر از قیمت سهم شرکت می‌باشد، چرا که ارزش موجود در بازار بر اساس تنزیل درآمدهای آینده و عوامل بی شمار دیگری نظیر ظرفیت تولیدی دارایی ها، تخصص کارمندان، تخمین زده می شود. اگرچه ارزش هر سهم در اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری غیر مربوط نیست، ولی ارزش بازار هر سهم، نقش مهمی در تصمیم گیری سرمایه گذاران ایفا می‌کنند.

 

لازم به ذکر است که، نحوه محاسبه متغیرهای ارزش دفتری در ایران با کشورهای غربی متفاوت است. دلیل آن نیز امکان صدور اوراق مالی غیر از سهام عادی نظیر اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام عادی، سهام ممتاز قابل تبدیل به سهام عادی، حق تقدم خرید، اختیار خرید سهام و. . . می‌باشد که در هنگام محاسبه متغیرهای فوق باید مد نظر قرارگیرد. ولی در ایران با توجه به عدم امکان صدور سهام ممتاز و اوراق بهادار قابل تبدیل توسط شرکت های پذیرفته شده در بورس، شرایط آن ها با آنچه در غرب وجود دارد متفاوت است و نحوه محاسبه این متغیر آسانتر می‌باشد (نوو، ۱۳۸۳).

 

۲-۱۲-۳ ارزش بازار

 

ارزش بازار عبارت است از قیمت فروش یک قلم دارایی که به فروش برسد. مبنای ارزش بازار این است که اگر سهام مشابهی به قیمت مشخص معامله شود، سهام مورد نظر قیمتی نزدیک یا مشابه آن خواهد داشت. اعتبار این مبنا بستگی به تداوم بازاری دارد که قیمت از آن به دست آمده است. عوامل مداخله گری هم چون عملکرد شرکت، میزان عرضه و تقاضا، زمان، نوع فعالیت، وضعیت اقتصادی- سیاسی- فرهنگی، محدوده جغرافیایی و روابط غیر رسمی، در تعیین قیمت بازار اثر گذارند. در این رابطه بین بازار سطحی و بازاری که عمق دارد اختلاف عمده ای می‌تواند وجود داشته باشد. بازاری عمق دارد که سهام مورد نظر در آن به دفعات زیاد مورد تقاضا قرار گیرد و معاملات در آن صورت پذیرد.

 

مشخصه بازار سطحی این است که معاملات در این بازار پراکنده است. ‌بنابرین‏ ارزش بازار قیمت اوراق بهاداری است که در بازارهای مالی تغییر می‌کند. ارزش بازار سهام، متغیری است از علائق سرمایه گذاران، که به وسیله عرضه و تقاضا تعیین می‌گردد.