برخی با هزینه ای که پرداخت می کنند به دنبال کیفیت خوب هستند و برای برخی راحتی و سازگاری خدمت با نیازهایشان اهمیت دارد. محققان بین مفهوم ارزش و کیفیت ادراک شده تفاوت قائل میشوند. ارزشی مبین مبادلهای است میان آنچه فرد دریافت کرده و آنچه هزینه نموده است، درحالی که کیفیت تنها بیان کننده آن چیزی است که فرد دریافت نموده است. به علاوه، مفهوم ارزش نسبت به کیفیت شخصی تر است. بر این اساس کیفیت و ارزش، هر کدام تأثیر خاص و متفاوت بر افراد مختلف دارند. بنابراین، شناخت ارتباط درونی آنها و نقش آنها بر مقاصد رفتاری مشتریان میتواند مفید باشد. مفهوم اعتماد و مسائل مربوط به آن در چند سال گذشته به طور فزاینده ای محور مطالعه سازمان ها گردیده است. امروزه اهمیت اعتماد در سازمان ها به خوبی آشکار گردیده است؛ چرا که برقراری ارتباطات و تحقق همکاری میان افراد نیازمند وجود اعتماد است.
در عصری که روابط بین افراد و گروه ها سستتر شده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد که عمدتاً مبتنی بر استنتاج ها و تفاسیر در مورد انگیزه ها، شخصیت و باطن دیگران است، موضوع محوری سازمان ها است که رشد و حیات آنها را تضمین می نماید. اهمیت اعتماد به این دلیل است که مدیران به دنبال درک و شناخت چگونگی ایجاد همکاری مؤثر در سازمان ها می باشند(تیلور، 2003). اعتماد ما به یک سازمان می تواند از اعتماد ما به فرد یا افراد شاغل در آن سازمان شکل بگیرد و همچنین اعتماد ما به فرد می تواند به دلیل اعتماد ما به سازمانی باشد که آن شخص در آن کار می کند. اعتماد به فرد و اعتماد به سازمان از طریق وظایف و موقعیت هایی که افراد در سازمان دارند و نقش هایی که در سازمان ایفا می کنند، به هم مرتبط می شوند. در جوامع نوین به نظر گیدنز (1990) ، افراد هر چه فاصله زمانی مکانی بیشتری از هم داشته باشند، به اعتماد بیشتری نیاز دارند. در جوامع ماقبل نوین که خصلتی محلی و بومی دارند و کنش های متقابل بیشتر در سطح محلی و چهره به چهره رخ می دهند؛ در روابط اجتماعی اعتماد بطور طبیعی وجود دارد.
اما در جوامع بزرگ و گسترده که روابط اجتماعی در فاصله زمانی- مکانی بسیار دوری انجام می گیرد و افراد درگیر این روابط، کمتر با یکدیگر آشنایی چهره به چهره دارند، به اعتماد بسیار نیازمندند. اعتماد به نظام های انتزاعی، شرط فاصله گیری زمانی- مکانی و حوزه های
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
گسترده امنیت در زندگی روزانه است که در نهادهای مدرن در مقایسه با جهان سنتی ارائه می کنند(طالقانی،1389).
بنابر این ، مسئله ای که در تحقیق حاضر به دنبال بررسی آن هستیم، تاثیر کیفیت خدمات، اعتماد و ارزش ادراک شده بر وفاداری مشتریان موسسه مالی و اعتباری کوثر ارومیه می باشد. تا بدین ترتیب ، این موسسه مالی و اعتباری بتوانند با ارائه خدمالت با کیفیت و مطلوب، گامی در جهت کسب رضایت و جلب اعتماد مشتریانش برداشته و آنان را نسبت به خود، وفادار سازد.
شکل(1-1): مدل مفهومی تحقیق
در سالهای گذشته صنعت بانکداری کشورمان، به دلیل مشکلات مختلف اقتصادی، اجتماعی، دولتی بودن و مهمتر از همه فزونی میزان تقاضا بر عرضه، همواره مشتری مداری و ارکان آن را مورد بیتوجهی قرار داده است اما با ورود بانکهای بخش خصوصی، این صنعت رفتهرفته بهسوی رقابتی شدن قدم برمیدارد. تغییرات تدریجی که در صنعت بانکداری کشورمان به دلیل ورود بانکهای بخش خصوصی به وجود آمده است باعث افزایش مکرر انتظارات مشتریان در تمام زمینههای مربوط به خدمات مشتری شده است. بنابراین بانکها باید با شناسایی دقیق ابعاد وفاداری مشتری، سیستمهایی را در جهت برقراری رضایت مشتریان و درنهایت ایجاد وفاداری هدایت و اجرا نمایند(عبدالوند، 1386).
به دلیل اهمیت وفاداری مشتری برای رشد سازمان، شناخت مفاهیم و الگوی وفاداری بسیار اهمیت دارد، نبودن چنین شناختی، ممکن است باعث شود مؤسسات خدماتی شاخصهای نادرستی را برای اندازهگیری وفاداری مشتری انتخاب نموده و قادر به ارتباط دادن وفاداری مشتری به شاخصهای عملکرد نباشد و درنتیجه در طراحی برنامههای وفاداری و شناخت رفتارهای درست مشتریان دچار اشتباه شوند(جمیز[8] و همکاران، 2001).
در این تحقیق تلاش میشود با توجه به اهمیت مشتریان در صنعت بانکداری به بررسی مفهوم « وفاداری مشتری » بانک کوثر ارومیه از طریق بررسی تأثیرات « کیفیت خدمات»، « اعتماد» و « ارزش ادراکشده » پرداختهایم. بهبیاندیگر به بررسی این موضوع میپردازیم که تأثیر کیفیت خدمات ، اعتماد و ارزش ادراکشده بر وفاداری مشتریان در فضای بانک کوثر ارومیه چگونه میباشد.
فرضیه اصلی
کیفیت خدمات، اعتماد و ارزش ادراکشده بر وفاداری مشتریان موسسه مالی و اعتباری کوثر ارومیه تاثیر دارد.
فرضیات فرعی
:
در جهان رقابتی امروزی، یکی از ابزارهای مهم برای ایجاد تحول و بقای سازمان و رسیدن به هدفها و رسالتهای مورد نظر، عنصر انسان است. در این میان آنچه مقوله تحول را حیات میبخشد و بقای سازمان را نیز تضمین میکند، منابع انسانی است. بطوری که منابع انسانی، مهمترین عامل بهرهوری در جامعه است و تردیدی نیست که شکوفایی هر جامعهای در بهبود و پرورش منابع انسانی آن نهفته است. باید توجه داشت که جهت استفاده بهینه از منابع انسانی، باید بصورت کاملاً اصولی آن را مدیریت کرد، مدیریت منابع انسانی به معنای درک اهمیت منابع انسانی یک سازمان است که بــه برتری سازمان، توجه به مشتری، کارآفرینی، کیفیت و نظایر آن شکل و معنا میبخشد. در حقیقت رشــد و پرورش و افــزایش سطح تواناییها و سازماندهی نیروی انسانی یک سازمان جهت رسیدن به اهداف سازمان در دیدگاه و سطح فکری مدیریت منابع انسانی خلاصه شده است و این سطح مدیریتی در شکست و پیروزی سازمان سهم بسزائی دارد.
در حالت کلی نظام مدیریت منابع انسانی را میتوان در مولفههای اصلی گزینش و استخدام، نگهداشت منابع انسانی در جهت تحقق اهداف سازمانی، آموزش و توسعه، ارزشیابی عملکرد و بازخورد بیان کرد. با توجه به اجزای پنجگانه نظام مدیریت منابع انسانی، مفهوم بهرهوری، به ویژه بهرهوری منابع انسانی، در چارچوب مدیریت منابع انسانی مطرح شده است که از جایگاه ویژهای برخوردار است (سعادت، 1386، 5).
توانمندسازی در راستای بالندگی منابع انسانی مطرح است (ضیائی و همکاران، 1387، 1) و مفهومی جدید است که هم اکنون نظر بسیاری از اندیشمندان مدیریت را به خود جلب کرده است. این مفهوم، که چند بعدی است بر حسب ادراکات و باورهای کارکنان نسبت به نقش خودشان در شغل و سازمان آن ها تعریف شده است و حالتهای روان شناختی مختلفی را از جمله احساس شایستگی، احساس موثر بودن، احساس خود مختاری و احساس معنادار بودن شغل به خود اختصاص میدهد (عبداللهی و نوه ابراهیم، 1385). هدف اصلی توانمندسازی کاهش سلسله مراتب سنتی دیوان سالاری است. در واقع، به نیازهای مشتریان به کالا و خدمات که به وسیله سازمان فراهم میشود، تأکید دارد نه بر نیازهای سازمان. اگر بخواهیم کارکنان به سازمان وابستگی و تعهد بیشتری داشته باشند، باید زنجیره فرماندهی سنتی بین کارمند و مدیر تغییر یابد (امیرخانی، 1387، 42). عواملی که میتواند موجب توانمندی منابع انسانی گردد عبارتند از: توان جسمی، توان ذهنی، دانش، مهارت و انگیزه (محمدی، 1388).
لازم به ذکر است که توانمندسازی کارکنان، موجبات نگه داشت آنان در سازمان را نیز به دنبال دارد. این امر (نگهداری) که یکی از مولفههای اساسی مدیریت منابع انسانی است، شامل نگهداری بهینه کارکنان توانمند و واجد صلاحیت و آن عبارت از مجموعه برنامهها و اقداماتی است که آموزش، تربیت و توانمندسازی مطلوبتر منابع انسانی شاغل، حمایتهای مادی و معنوی، ارائه تسهیلات و خدمات مناسب، ایجاد امنیت روانی و شغلی منابع انسانی را شامل میشود که در نهایت به رشد و تعالی و حفظ موقعیّت مناسب، افزایش انگیزه، تجارب و در نهایت به رضایت شغلی منجر شده و فعالیت بیشتر و تعلق خاطر آنان را در پیخواهد داشت. (عابدینی، 1392).
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
با این وجود به دلیل بیتوجهی به اهمیت جذب، توانمندسازی و نگه داشت منابع انسانی در سازمانها، مدیریت منابع انسانی در سازمانها با چالشهای متعددی مواجه است که از جمله میتوان جهانی شدن، کمبود نیروی کار ماهر و متعهد، هرم تصمیمگیری، عدم شناخت نیاز کارکنان، بیبرنامگی، عدم شایستهسالاری، تبعیض، بهرهوری ناکافی منابع انسانی، بیانگیزگی، عدم مشارکت کارکنان، ترک همکاری کارکنان باسابقه سازمان را نام برد (هاشمی و پور امینزاده، 1390، 4).
اما محققین جهت مقابله با این مشکلات در فرایند جذب، توانمندسازی و نگه داشت نیروی انسانی، راهبردهای مختلف مدیریتی را در پیش میگیرند. راهبردهاى مدیریتى با بسترسازى و ایجاد زمینه مناسب، موجب مىشوند تا مدیران حداکثر توانایى و قابلیتهاى خود را جهت انجام وظایف به کار گیرند و منابع انسانی را به بهترین شکل هدایت کنند (بختیاری و احمدیمقدم، 1389، 43). مهمترین راهبردهای آن، عبارتند از: 1- ارزیابی مهارت 2- بهبود روش های گزینشی 3- ارزیابی استراتژی های جذب 4- آموزش 5- بهبود ارزیابی عملکرد 6- حمایت (توانمندسازی) 7- مشارکت (توانمندسازی) 8- بهبود عملکرد 9- مشارکت (نگه داشت) و 10- حمایت (نگه داشت). در صورت اجرای صحیح این راهبردهای مدیریتی موجبات نگه داشت، جذب مناسب و توانمندی منابع انسانی در سازمانها فراهم خواهد شد. بنابراین راهبردهای مدیریتی موجب خود کارآمدی یا افزایش قدرت شخصی کارکنان میشوند (عبدالهی و اشرفیفر، 1391، 91) و با رعایت این راهبردها توسط مدیران و کارکنان میتوان به سازمانی با کارکنان توانمند دست یافت. در همین راستا، شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه میاندوآب یکی از سازمانهایی است که جهت افزایش توانمندی کارکنان و قدرت شخصی آنان، ضرورت بررسی راهبردهای مدیریتی در آن لازم و ضروری است. اما با توجه به محدودیت منابع و امکانات مدیران سازمان، قادر به اجرای همه راهبردها نمی باشند. به همین جهت هدف از تحقیق حاضر بررسی راهبردهای مدیریتی جهت جذب، توانمندسازی و نگه داشت منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه شهرستان میاندوآب میباشد. و در پی پاسخگویی به سوال زیر می باشد:
کدام یک از راهبردهای مدیریتی بیشترین نقش را در جذب مناسب، توانمندسازی و نگه داشت منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب دارند؟
ما در این تحقیق سعی کردیم مهمترین راهبرد ها را پیشنهاد دهیم و به این سوال مدیران پاسخ دهیم که کدام راهبرد به راهبرد دیگر اولویت و ارجهیت دارد؟
راهبردهای 10 گانه مدیریتی که در تحقیق به آن اشاره شد، با کارکردهای مختلف خود موجب توانمندی مدیران و کارکنان سازمانها (شرکت نفت) و مدیریت منابع انسانی میشوند و ضرورت بحث و بررسی نقش هر یک این راهبردها در توانمندی، جذب و نگه داشت منابع انسانی اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را بیش از پیش افزایش میدهد. همچنین توانمندسازی، مفهومی است که هم میتواند منافع سازمان را تامین کند و هم احساس مالکیت و سرفرازی در کارشناسان ایجاد نماید و همچنین در جذب و نگه داشت منابع انسانی موثر باشد و این از جنبههای مهم و ضرورت انجام این تحقیق میباشد. به عبارت دیگر توانمندسازی، ظرفیتهای بالقوه را برای بهرهبرداری از سرچشمه تواناییهای کارشناسان که از آنها استفاده بهینه نمیشود؛ در اختیار میگذارد و کارشناسان توانمند هم به سازمان و هم به خودشان نفع میرسانند و با توانمند شدن کارشناسان، سازمان نیز به سوی توانمند شدن حرکت میکند. بنابراین در سازمان توانمند، کارشناسان با احساس هیجان بیشتر، مالکیت و افتخار، بهترین افکارو ابداعات خویش را پیاده میکنند و علاوه بر این، با احساس مسئولیت کار میکنند و منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح میدهند. بنابراین جنبه دیگر از اهمیت و ضرورت انجام این طرح، این است که با ارائه راهکارهایی جهت توانمندسازی کارشناسان، سازمان نیز (شرکت نفت) به سمت توانمند شدن سوق داده خواهد شد و از منافع فوق الذکر بهره مند خواهد گشت.
به طور کلی مدیریت منابع انسانی سه وظیفه عمده دارد.
جذب و استخدام
توانمندسازی
نگه داشت
این سه فرآیند، فرایند های اساسی مدیریت می باشند که باید راهبردها، الگوها، سیستم ها و سیاست های سازمان بر پایه این فرآیند ها طراحی شوند. (سعادت، 1386، ص 5).
به طور گسترده ، جذب و بکارگماری فرایندی است که به تعیین نیازهای منابع انسانی یک سازمان و تأمین تعداد مناسبی از افراد شایسته برای پر کردن آن نیازها مبادرت می ورزد. توانمندسازی درپی جستجوی راه هایی برای افزایش کارآیی و به کارگیری حداکثر تواناییهای کارکنان در جهت تحقق هدفهای سازمانی است. ومنظوراز نگه داشت حفظ کارکنان با تاکید بر توجه به بهداشت جسمى و روانى، حقوق و مزایا و خدمات رفاهى است که باعث افزایش انگیزه و رضایت شغلى، ماندگارى کارکنان و جلوگیری از ترک سازمان در کارکنان مى گردد.
الف. هدف اصلی
هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی راهبردهای مدیریتی در جذب، توانمندسازی و نگه داشت منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه میاندوآب میباشد.
تعیین رابطه بین راهبردهای مدیریتی و توانمندسازی منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب.
تعیین رابطه بین راهبردهای مدیریتی و جذب مناسب منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب.
تعیین رابطه بین راهبردهای مدیریتی و نگه داشت منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب.
بهبود و راهبردهای مدیریتی برای جذب مناسب، نگه داشت و توانمندسازی منابع انسانی در شرکت بخش فرآورده های نفتی میاندوآب.
بین راهبردهای مدیریتی و جذب مناسب منابع انسانی در شرکت پخش فرآورده های نفتی میاندوآب رابطه معناداری وجود دارد.
بین راهبردهای مدیریتی و توانمندسازی منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب رابطه معناداری وجود دارد.
بین راهبردهای مدیریتی و نگه داشت منابع انسانی در شرکت پخش فرآوردههای نفتی میاندوآب رابطه معناداری وجود دارد.
در نظام بوروکراتیک تمام تلاش مدیران در جهت کسب کارایی بیشتر با حفظ سلسله مراتب رسمی هرمی سازمان بوده است به همین جهت مناسبات سطحی و غیر قابل اطمینان بین افراد وجود داشت. اما در نظام ارزشی- انسانی ودمکراتیک مناسباتی درست و قابل اطمینان در میان مردم بوجود می آید. در چنین محیطی به سازمان و اعضای آن فرصت داده می شود که تا حد توان پیش روند. بر این اساس توجه به شهروندان در نظام ارزشی- انسانی رو به افزایش است.
شهروند خوب سازمانی یک تفکر و ایده است و آن مشتمل بر رفتارهای متنوع کارکنان نظیر پذیرش و به عهده گرفتن وظایف و مسئولیتهای اضافی، پیروی از مقررات و رویههای سازمان، حفظ و توسعه نگرش مثبت، شکیبایی، تحمل نارضایتی و مشکلات در سر کار میباشد. بر پایه و اساس تئوریها و نظریههای سازمانی مسلماً رفتار شهروندی سازمانی میتواند به سازمان در تداوم حیات خود و رسیدن به اهداف سازمانی کمک کند.
بسیاری از مطالعات اشارههایی به قابلیتهای اجتماعی و سهم رفتارهای کمکی، داوطلبانه و نوعدوستانه برای افراد، گروهها و یا مؤسسات کردهاند. در دهههای اخیر این حوزهها نیز توجه قابلتوجه در مطالعات مدیریتی به خود معطوف کردهاند و دیدگاههای جدیدی را در درک ما از سازمانها در جوامع مدرن ایجاد کردهاند. ازاینرو، فراتر از ارتباط کلی آن با اوضاع اجتماعی، این رفتارهای نوعدوستانه و کمککننده ثابت کردهاند که دارای معانی میانرشتهای میباشد (گادوت[1]، 2006)
درحالیکه پدیده سکوت کارکنان، سازمانها را در برمیگیرد هنوز بررسی علمی کمی در رابطه با سکوت انجامگرفته است. ارزش علمی تحقیق حاضر طبق گفته ماریسون و میلیکن بیان میشود که درحالیکه سکوت به یک نیروی قدرتمند در سازمانها تبدیلشده است؛ اما بررسی و تحقیق جدی درباره آن انجامنشده است. سکوت سازمانی یک پدیده اجتماعی است که در یک سازمان به وجود میآید و توسط
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
بسیاری از ویژگیهای سازمانی تحت تأثیر قرار میگیرد. تحقیق حاضر بامطالعه ادبیات سکوت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی سعی بر این دارد که ارتباط بین این دو را بررسی کرده و با شناسایی آن به افزایش پایههای علمی کمک کند. با توجه به اینکه سازمانهای کشورهای درحالتوسعه بهویژه سازمان موردمطالعه در این تحقیق که سازمان فنی و حرفهای آذربایجان غربی میباشد، نیازمند جهشی عمده در اثربخشی میباشند، ضروری است زمینه را بهگونهای فراهم سازند که کارکنان و مدیرانش تمامی تجربیات، تواناییها و ظرفیتهای خود در جهت اعتلای اهداف سازمانی بکار برند. ارزش کاربردی این تحقیق برای سازمان فنی و حرفهای این است که با شناسایی ابعاد سکوت سازمانی و بررسی تأثیر آن بر رفتار شهروندی سازمانی تا جایی که ممکن است مهر سکوت را از کارکنان برداشته و باعث مشارکت و بهرهوری هرچه بیشتر کارکنان آن سازمان که درنهایت منجر به افزایش کیفیت آموزشی خواهد شد، شود.
1-بررسی رابطه سکوت تسلیمی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی
2-بررسی رابطه سکوت دفاعی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی
3-بررسی رابطه سکوت اجتماعی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی
اولین کاربرد هر تحقیق جنبه نظری و توسعه رشته موردتحقیق میباشد که زمینه لازم را برای توسعه نظریههای آن رشته و حرکت به سمت سیستمهای سازگارتر و کاراتر را مهیا میسازد اما نتایج این تحقیق با توجه به هدف کلی آن میتواند برای گروههای زیر مفید واقع شود:
2-آیا سکوت تسلیمی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی تأثیر دارد؟
3-آیا سکوت دفاعی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی ارومیه تأثیر دارد؟
4-آیا سکوت اجتماعی بر رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی تأثیر دارد؟
فرضیه اصلی
بین سکوت سازمانی و رفتار شهروندی در بین کارکنان اداره کل آموزش فنی و حرفهای آذربایجان غربی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
فرضیات فرعی
از دهه شصت قرن بیستم به بعد نوسانات الکترومکانیکی فرکانس پایین وقتی که سیستم های قدرت بزرگ توسط خطوط اتصالی نسبتا ضعیف به هم متصل شده اند، بیشترمشاهده شده است. این نوسانات ممکن است توسط سیستم تحمل شوند و یا ممکن است رشد کنند و اگر هیچگونه میراشدگی مناسب انجام نشود منجر به جدایی سیستم خواهد شد. سیستم های قدرت الکتریکی سیستم های بسیار پیچیده ای هستند که شامل المان های متغیر با زمان و غیر خطی هستند. بنابراین پارامترهای کنترلر ممکن است برای شرایط عملکرد متفاوت یا نقاط کار گوناگون کاملا بهینه نباشد .پیشرفتهای اخیر در الکترونیک قدرت به استفاده از ادوات FACTS[1] در سیستم های قدرت منجر شده است. این تجهیزات قادر به کنترل سریع شبکه در شرایط مختلف بوده و این خصوصیت امکان استفاده از آنها برای بهبود پایداری سیستم قدرت را ممکن می سازد.
[2]SSSC یکی از ادوات FACTS است که به طور سری نصب می شود و خروجی آن رد و بدل کردن جریانهای خازنی و سلفی به منطور حفظ و کنترل متغییرهای معینی از سیستم های قدرت مانند ولتاژ باس SSSC تنظیم شده است.
نقش و سهم سیستم های حفاظتی در جلوگیری از بروزخسارات سنگین و تداوم سرویس درشبکه های انتقال و توزیع انرژی الکتریکی برای تمامی مهندسان برق آشکار است . با استفاده از سیستمهای حفاظتی کارا و با صرف هزینه های اندک می توان از بروز حوادثی که ضایعات جبران ناپذیری به همراه دارندجلوگیری نمود. به این ترتیب ارائه راهکارهای جدید در توسعه طرح های حفاظتی برای خطوط انتقال جبران شده، از موارد مطرح در مطالعات اخیر می باشد. در این میان بیشتر مطالعات برای تاثیرجبرانسازها برروی حفاظت دیستانس صورت گرفته است و حفاظت دیفرانسیل خط انتقال بسیار کمتر مورد توجه بوده است.در حالیکه حفاطت دیستانس با مقایسه کمیات الکتریکی دو سر خط انتقال، حفاظتی واحد با قابلیت اطمینان و انتخابگری فوق العاده تشکیل می دهد.
صنعت برق در دنیا به سرعت در حال تغییر و تحول است که عواملی چون بازار، کمبود منابع طبیعی و تقاضای رو به رشد الکتریسیته موارد مهمی در ایجاد این تغییرات پیش بینی نشده است. با وجود نیاز رو به رشد، خیلی از برنامه های توسعه، توسط فشارهای ناشی از
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
گروه های حامی مسائل زیست محیطی در رابطه با عدم مجوز ساخت خطوط جدید و نیروگاه ها محدود شده، بنابر این جهت حداکثر کردن ظرفیت انتقال خطوط موجود به همراه بالا بردن پایداری و قابلیت اطمینان سیستم های قدرت، استفاده از ادوات الکترونیک قدرت اجتناب ناپذیر است.
برای حفاظت خطوط انتقال بیشتر از حفاظت دیستانس استفاده می شود. این رله برای تشخیص خطا از سیگنال های ولتاژ و جریان خط انتقال نمونه برداری می کند. از طرفی با افزایش بار مصرف در شبکه قدرت، استفاده از ادوات FACTS در خطوط انتقال روز به روز افزایش می یابد. این ادوات با تغییر سیگنال های ولتاژ و جریان خط انتقال، باعث افزایش توان انتقالی خطوط انتقال می شوند. ولی با توجه به اینکه سیگنال های ولتاژ و جریان را تغییر می دهند، لذا در عملکرد رله هایی که با این سیگنال ها کار می کنند، تأثیر می گذارند. بنابراین نیاز است که در حفاظت سیستم های قدرتی که دارای ادوات FACTS می باشند بازنگری شود. در این پروژه به بررسی تأثیر SSSC در حفاظت دیستانس خط انتقال پرداخته می شود. در این پروژه در مرحله اول با بدست آوردن مدل ریاضی مربوط به SSSC و ترکیب آن با معادله امپدانس مربوط به رله دیستانس، تأثیر آن در امپدانس محاسبه شده توسط رله دیستانس دیجیتال به صورت تحلیلی بدست آورده می شود. در مرحله بعد SSSC و رله دیستانس دیجیتال، در محیط نرم افزار مربوطه مدلسازی می شوند. و در نهایت با قرار دادن رله دیستانس و SSSC مدل شده در یک سیستم قدرت نمونه، تأثیر آن در رله دیستانس نشان داده می شود که در آخر باید بین نتایج شبیه سازی های صورت گرفته و روابط تحلیلی بدست آمده، هماهنگی باشد.
بازنگری در سیستم های شامل ادوات فکتس، دینامیک های جدیدی در سیستم قدرت نشان میدهد که باید توسط مهندسین حفاظت مورد آنالیز قرار بگیرد که به طور جمع بندی شده شامل موارد زیر می باشند :
الف) تغییرات سریع در پارامترهای سیستم از قبیل امپدانس خط ، زاویه قدرت و جریان های خط .
ب) حالتهای گذرای ایجاد شده توسط عملکرد کنترل ها
ج) هارمونیکهای تزریق شده به سیستم قدرت AC
بخاطر چنین ملاحظات نیازمندیهای رلههای حفاظتی به طور آشکار تا زمانیکه یک استراتژی خاص برای ادوات فکتس در سیستمهای قدرت مدلسازی و آنالیز نشود، نمیتوانند تعریف شوند. بعضی از این نیازمندیهای حفاظتی بصورت زیر می باشند :
ارزشیابی کیفیت آموزشی فرآیندی است که بهمنظور بهبود کیفیت و پاسخگویی به ذینفعان برنامه انجام میشود. همسو با توسعه دورههای یادگیری الکترونیکی توجه به ارزشیابی کیفیت این دورهها از چند جهت اهمیت یافته است؛ اول اینکه مدیران و متصدیان این دورهها برای افزایش کیفیت دورهها به خودارزیابی مداوم نیاز دارند. دوم شناسایی دورههای الکترونیکی باکیفیت در سطوح ملی و بینالمللی به توسعه افق فعالیتهای این حوزه کمک میکند و سوم اینکه توسعه یادگیری الکترونیکی امکان توجه به مشتری مداری در آموزش را بیشازپیش فراهم میسازد و مشتریان آموزش میتوانند با شناسایی دورههای باکیفیت، از بین مدارس دست به انتخاب بزنند.
بهطورکلی روشهای نوین نظامهای آموزشی کشورهای دنیا بهمنزلۀ یک ضرورت و نیاز آموزشی فراگیران و برای ایجاد کردن فرصتهای تحصیل در مناطقی با ویژگیهای اقلیمی متفاوت و شرایط تحصیلی فراگیران و با توجه به جنسیت و فرهنگهای آنها، مطرحشده است. گفتنی است هر روش با توجه به ویژگیها و تغییراتی که در یک نظام آموزشی پدید میآورد، مورد ارزیابی و استفاده قرار میگیرد(طالبزاده و همکاران، 1386، 74).
درمجموع، اصطلاح آموزش الکترونیک، مجموعهی وسیعی از کاربردها و عملکردها، ازجمله آموزش مبتنی بر وب، آموزش مبتنی بر کامپیوتر، کلاسهای مجازی و همکاریهای الکترونیکی را شامل میشود و اینترنت، اینترانت، اکسترانت، انتشار ماهوارهای، نوارهای ویدیویی یا صوتی، تلویزیونی و محاورهای و دیسکهای فشرده از ابزارهای این شیوهی آموزش محسوب میشوند. یادگیری، تغییری است که در اثر تدریس مطالب و مهارتهای گوناگون در رفتار یادگیرندگان ایجاد میشود که ممکن است این رفتار در کوتاهمدت قابلمشاهده و یا حتی غیرقابلمشاهده باشد(هالی، 2002، 30).
یادگیری تنها درون بافت یا زمینه و از طریق کنش متقابل بین فرد و محیط یادگیری ایجاد میشود. در طراحی محیطهای یادگیری مؤثر، تعامل و درگیری دانشجو با محتوای یادگیری را باید در نظر گرفت. دانش جدید باید بر پایه دانش قبلی یادگیرنده و با آن مرتبط باشد. نقش مدرس، طراحی و توسعه تجربه یادگیری، هدایت و حمایت از یادگیرندگان و بررسی نتایج یادگیری است. او باید قابلیتهای دانشآموزان را درک و به او بازخورد دهد. پرسش از دانشآموزان، ارائه پیشنهاد، شرکت در فعالیتهای کلاسی و نشان دادن بازخورد در پیشرفت دانشآموزان و ایجاد مفاهیم مؤثر است.
کیفیت یادگیری الکترونیکی بدین معناست که خدمات و محصولات یادگیری الکترونیکی، تجربههای مناسب، بهروز و متناسب با تقاضای یادگیرنده فراهم آورد(روین اسکی و سینیتسیا، 2004). یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در یادگیری الکترونیکی با کیفیت معلم است، چراکه یادگیری الکترونیکی بهواسطه او ارائه میشود. مطالعات زیادی درباره شفافسازی و مشخص ساختن وظایف و نقشهای آموزشگران الکترونیکی برای ارائه دورههای مجازی باکیفیت صورت گرفته است. بههرحال درصورتیکه کیفیت یادگیری الکترونیکی در آموزشوپرورش مطلوب نباشد، آینده علمی و فنی کشور اطمینانبخش نخواهد بود. کیفیت پایین آموزش به فقر نیروی انسانی متخصص و ماهر میانجامد و درنتیجه اهداف برنامههای رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد شد و این امر، مدارس را زیر سؤال خواهد برد(خلیفه و همکاران، 1391، 38).
مطالعه الگوها و چارچوبهای ارزشیابی آموزش الکترونیکی، عوامل مؤثر در ارزشیابی کیفیت آموزش که میتواند انسانی، زیر ساختاری، حمایت و پشتیبانی، اقتصادی و سیاسی ….. باشد. ارزشیابی فرآیندی است که طی آن در مورد یک پدیده یا شیء اطلاعات لازم جمعآوری، تحلیل و تفسیر میشود، سپس بر اساس آن تفسیرها، قضاوت و داوری صورت میگیرد. برای جمعآوری اطلاعات درباره پدیده مورد ارزشیابی باید جامعه و نمونهای موردمطالعه ابزارها بهدقت انتخاب شود. سپس دادههای جمعآوریشده با استفاده از روشهای کمی یا کیفی تحلیل گردد تا بر اساس آن بتوان درباره ارزش یا اهمیت یک پدیده قضاوت کرد بر این اساس ارزشیابی آموزشی فرآیندی است که از طریق گردآوری اطلاعات درباره ویژگیهای عناصر نظام آموزشی(مانند دروندادها، فرآیندها و بروندادها) بستری را برای قضاوت درباره کیفیت آنها و بهبود یا اصلاحشان فراهم میسازد و اهداف عمده آن؛ مقایسه یک برنامه با برنامههای دیگر، اصلاح و بهبود برنامه فعلی و تعیین کار آیی و اثربخشی آن است. بهطورکلی قضاوت درباره ارزش یا شایستگیهای یک پدیده آموزشی را ارزشیابی آموزشی مینامند(بازرگان ،1380). بعد اجتماعی مدل هلم با رویکرد توجه به رفتارهای یادگیرنده، مانند باور، انگیزه، اطمینان …… و بعد فنی مدل هلم باکیفیت سیستم و کیفیت اینترنت را موردتوجه قرار داده است.
سؤال آغازین تحقیق عبارت است از:
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
به این منظور طی سالهای اخیر طراحی سیستم ارزشیابی برای یادگیری الکترونیکی توسط بسیاری از افراد حرفهای شامل طراحان آموزشی، متخصصان فناوری و مشارکتکنندگان در توسعه منابع انسانی آغاز گردیده است(کیم بال، 1998، 55). توسعه و پیشرفت در بهکارگیری اصول و فعالیتهای اساسی ارزشیابی برای محیطهای یادگیری الکترونیکی، حاصل کار این افراد به شمار میرود. هدف آموزش الکترونیکی، تبدیل آموزش سنتی به مجازی نیست، بلکه آموزشهای تخصصی با شیوههای مدرن است. شعار آموزش الکترونیکی آموزش برای همهکس و برای همهی سنین است. باید دید امکان ارائهی چه چیزهایی از طریق آموزش سنتی وجود ندارد که آنها را میتوان از طریق آموزش الکترونیکی ارائه کرد. بعضی از کشورها که مشکل کمبود دانشآموز دارند، آموزش مجازی را جایگزین آموزش سنتی کردهاند؛ چون مقرونبهصرفه نخواهد بود برای درسی با دو نفر در یک منطقه کلاس دایر کنند و معلم بفرستند، اما در ایران ما مشکل تراکم دانشآموز داریم و با اعزام یک معلم به دورترین نقطه، امکان تشکیل کلاس با ظرفیت کامل هست. پس ما نباید آموزش مجازی در ایران را از روی آموزش مجازی کشورهای غربی کپیبرداری کنیم، چون هدف ما متفاوت از هدف آنهاست. هدف آموزش مجازی در ایران باید روی دروس و رشتههایی متمرکز شود که امکاناتمان کمتر است و یا سیستم آموزش سنتی ما جوابگو نیست(کیا، 1388 ،87).
استفاده از ابزارها و مفاهیم نوین، موجبات بسط اطلاعات و دسترسی آسان و کمهزینه را برای فراگیران اعم از دانشآموزان و معلمان به روش آنلاین فراهم کرده و زمینه تبادل سریع اطلاعات و تعاملات فرهنگی را میسر ساخته است. از ظهور آموزش الکترونیکی مدت زیادی نمیگذرد اما در همین مدت کوتاه آموزش الکترونیکی جایگاه بسیار مناسبی را در نظامهای آموزشی پیداکرده است و نقش مهمی را در تربیت و آموزش یادگیرندگان برعهدهگرفته است. بیتردید اگر بستر مناسبی در محیطهای یادگیری الکترونیکی برای پرورش روحیه دانشطلبی و پژوهشگری فراهم و زمینه تبادل و تعامل اندیشهها، آراء و افکار مهیا شود، محیط آموزشی بهجای انتقال یکطرفه اطلاعات به روشهای دوسویه کسب اطلاعات و دانش هدایت گردد و نقش معلمان بر تسهیل جریان و فرایند یاددهی یادگیری متمرکز شود، دانشآموزان خود خالق دانش و اطلاعات شوند، زمینه مساعدی برای رشد و توسعه و تعالی کشور فراهم خواهد شد. در طراحی محیطهای یادگیری الکترونیکی، تصمیمهای فناورانه نظیر؛ میزان دسترسی به اینترنت، تعاملات شبکهای، طراحی رابطهای گرافیکی، شکل ظاهری وبسایت و امکانات سامانه مدیریت یادگیری برای کمک به تحقق هدفهای آموزش و یادگیری به کار گرفته میشود. ازاینرو برای ارزشیابی کیفیت دورههای الکترونیکی میتوان کیفیت مؤلفههای فناورانه را موردبررسی قرار داد(هرینگتون و همکاران، 2001، 265).
– بنابراین مهمترین عوامل مؤثر در لزوم کاربرد تکنولوژی آموزشی را در مدارس میتوان چنین برشمرد:
1- هماهنگی نظام آموزشی با پیشرفت تکنولوژی 2- رفع، کاهش و پیشگیری از افزایش مسائل و مشکلات نظام آموزشی 3- فعالیت هرچه بیشتر حواس فراگیران در جریان آموزش بهمنظور تحقق یادگیری بنیادی و مؤثر این الزامها در استفاده از تکنولوژی آموزشی فواید عمدهای میتواند به همراه داشته باشد که از آن جمله:
هدف آموزش مجازی، تبدیل آموزش سنتی به مجازی نیست، بلکه آموزشهای تخصصی با شیوههای مدرن است. شعار آموزش مجازی آموزش برای همهکس و برای همهی سنین است. باید دید امکان ارائهی چه چیزهایی از طریق آموزش سنتی وجود ندارد که آنها را میتوان از طریق آموزش مجازی ارائه کرد. باید از امکانات در جهت بهبود، نه جایگزین کردن آنها استفاده کنیم. بعضی از کشورها که مشکل کمبود دانشآموز دارند، آموزش مجازی را جایگزین آموزش سنتی کردهاند؛ چون مقرونبهصرفه نخواهد بود برای درسی با دو نفر در یک منطقه کلاس دایر کنند و استاد بفرستند، اما در شهرستان میاندوآب ما مشکل تراکم دانشآموز داریم و با اعزام یک معلم به دورترین نقطه، امکان تشکیل کلاس با ظرفیت کامل هست. پس ما نباید آموزش مجازی در مدارس شهرستان میاندوآب را از روی آموزش مجازی کشورهای غربی کپیبرداری کنیم، چون هدف ما متفاوت از هدف آنهاست. هدف آموزش مجازی در شهرستان میاندوآب باید روی دروس و رشتههایی متمرکز شود که امکاناتمان کمتر است و یا سیستم آموزش سنتی ما جوابگو نیست.
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی آموزش الکترونیکی در مدارس شهرستان میاندوآب است که به روش توصیفی_ ارزیابانه اجرا گردید.
بهطورکلی، انواع تحقیق در علوم رفتاری با توجه به دو ملاک: الف) هدف و ماهیت تحقیق ب) نحوه گردآوری دادهها تقسیمبندی میشوند( سرمد و همکاران،1387، 78). ازنظر هدف، این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادههای موردنیاز، از نوع تحقیقات توصیفی – ارزیابانه در سال تحصیلی 1394-1395 میباشد.