امروزه مسائل عمده اجتماعی را که تعلیم و تربیت با آن مواجه است، بدون درنظر گرفتن اطلاعات جدید و فناوری ارتباطات نمی توان مورد بحث قرار داد. مشکل صرفا در امر تدریس نیست بلکه مشکل اصلی توجه کلی به چگونگی دسترسی به دانش است. لذا موضوع اطلاعات و فناوری و پیش بینی تاثیر آن بر دانش و آموزش در آینده بسیار مهم است.
اختراعات تاثیرگذار در قرن بیستم مثل رادیو، تلویزیون، سیستم های ضبط صدا و تصویر، کامپیوتر، فرستنده های رادیویی و کابلی یا ماهواره ای صرفا جنبه تکنولوژیکی ندارند، بلکه ویژگی منحصربه فرد آنها اقتصادی و اجتماعی بودن آنهاست. اکثر این تکنولوژی ها به قدری کوچک و ارزان شده است که به بیشتر خانه ها در کشورهای صنعتی راه یافته اند و نیز مورد استفاده جمع کثیری در کشورهای در حال توسعه قرار گرفته اند. همه جوامع امروزی تا حدی جوامع اطلاعاتی هستند. جوامعی که در آنها توسعه تکنولوژیکی باعث شده است محیطی فرهنگی و آموزشی پدید آید. این محیط قادر است منابع دانش و یادگیری را دگرگون کند. یکی از خصیصه های این تکنولوژی ها پیچیدگی روزافزون آنها و گسترش امکاناتی است که فراهم می کنند.
باید توجه کرد که استفاده از فناوری اطلاعاتی و ارتباطی برای مقاصد آموزشی پدیده تازه ای نیست. مثلا رادیوی آموزشی قبل از جنگ جهانی اول به وجود آمد. آنچه در گذر زمان تغییر یافته است، نه تنها وسعت تکنولوژی ها مورد استفاده و پیچیدگی آنهاست بلکه در جذب مخاطبان خارج از نظام رسمی تعلیم و تربیت، شامل کودکان قبل از دبستان و کل بزرگسالان است (گزارش کمیسیون بین المللی یونسکو، 1376). پس تاثیر فناوری بر شیوه یادگیری اجتناب ناپذیر است.
بنابراین فناوری های ارتباطات و اطلاعات بدون شک می توانند وسایل واقعی ارتباط با آموزش غیر رسمی را که یکی از مهم ترین نظام های اراده دانش در جامعه یادگیری هستند فراهم آورند. جامعه ای که در آن مراحل مختلف فرایند یادگیری یکسره مورد بازاندیشی قرار می گیرد. تحول این فناوریها که استفاده ماهرانه از آن توسعه و پیشرفت مداوم دانش را ممکن می سازد باید به بازنگری نقش و وظیفه نظام های تعلیم و تربیت در زمینه آموزش مادام العمر منتهی گردد. ارتباطات و تبادل دانش و اطلاعات از این پس دیگر تنها مرکز رشد فعالیت بشری نخواهد بود، بلکه مقوله ای خواهد شد که به تکامل شخصی در زمینه شیوه های جدید زندگی اجتماعی کمک خواهد کرد. پس باید همه استعدادهای بالقوه فناوری اطلاعات را در خدمت آموزش و پرورش قرار داد. از این حیث این تحقیق سعی دارد با بررسی دقیق نشان دهد که رشد و توسعه فناوری اطلاعات چه نقش و تاثیری در کاهش نابرابری های آموزشی در استان مازندران می تواند داشته باشد.
1-2-بیان مساله
پیرامون مفهوم عدالت در طول تاریخ نظریه های گوناگونی تبیین شده است . فیثاغورث عدالت را رعایت حقوق افراد مطابق استعداد های طبیعی آن ها می داند؛ از نظر سقراط عدالت رعایت نوعی تناسب و هماهنگی است؛ از دیدگاه افلاطون عدالت نوعی تناسب و تعادل در امور است؛ به زعم رواقیون همه انسانها برابرند (جمشیدی،1379،ص13). بحث عدالت و عدالت اجتماعی سال هاست که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. در این میان صحبت از نابرابری های فرصت های آموزشی و عدالت آموزشی همواره مورد توجه بوده است.
در سطحی وسیع تر، ابعاد غیر مادی امکانات و تسهیلات آموزشی برابر را می توان به حیطه هایی مانند ارزش ها، انگیزه ها و رغبت های تحصیلی برابر نیز تسری داد. واقعیت این است که در بسیاری از کشورها و از جمله جامعه خودمان، انگیزه ها، ارزش ها و رغبت ها به مثابه فرصت های برابر بین همه افراد به طور یکسان توزیع نشده اند. گاهی ایجاد این رغبت ها و انگیزه ها نیاز به ابزار و امکانات خاص دارد که با پیشرفت علم و فناوری در زمینه آموزش و پرورش منطبق باشد. یکی از این ابزارها استفاده از فناوری های ارتباطات و اطلاعات در زمینه ارتقای سطح آموزشی دانش آموزان است.
فناوری اطلاعات وارتباطات، عبارت است ازفناوریهایی که فرد را درضبط، ذخیره سازی، پردازش، بازیابی، انتقال و دریافت اطلاعات، یاری می دهند. این اصطلاح شامل فناوری های نوین مانند رایانه، انتقال ازطریق دورنگار، و دیگر وسائل ارتباطی می شود. فناوری اطلاعات، روش کار ما را دگرگون کرده است و همچنین امور اقتصادی و اجتماعی، و حتی نحوه تفکر مارا تغییر داده است. امروزه، فناوری اطلاعات در مقایسه با وسائل ارتباط جمعی دامنه ای به مراتب وسیع تر دارد و امکاناتی را برای تغییر و پیش بینی و دورنمای تازه ای را درزمینه توسعه ارائه می کند. فناوری اطلاعات موجب پخش سریع نظرات، بهبود درآموزش، علوم، مراقبتهای بهداشتی و فرهنگ می شود. فناوری اطلاعات ماشین کار تلقی می شود و ارتباطات محصول آن است. فناوری اطلاعات و ارتباطات به یکدیگر وابسته هستند. بدون فناوری اطلاعات وارتباطات، ارتباط درسطح بین المللی و بین افراد غیرممکن خواهد بود. امروزه با دراختیارداشتن فناوری اطلاعاتی و ارتباطی مختلف و پیشرفته، امکان برقراری سریع ارتباط و تبادل سریع اطلاعات بیش ازپیش میسرگردیده است. افراد در هر کجا که باشند می توانند آخرین اطلاعات مورد نیاز خود را در هر زمینه ای دریافت می کنند. اما بی شک بیشترین تاثیر پدیدآمدن فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی برمحیط های آموزشی بوده است. کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات درآموزش سبب شده است تا محیط آموزشی به سوی مجازی شدن سوق پیدا کند. این امرسبب می شود تا ارتباطات میان افراد به منظور آموزش و گسترش دانش به گونه ای فزاینده ازطریق رایانه امکان پذیر می شود. یادگیرنده باید دریادگیری مشارکت فعال داشته باشد و درباره اطلاعاتی که به دست می آورد یا منتقل می کند بحث کند و فناوری اطلاعات و ارتباط این امکان را برای یادگیرندگان فراهم می کند (ابراهیم آبادی، 1382: 20).
طبق بررسی های صورت گرفته، توسعه فناوری اطلاعات بر عدالت آموزشی موثر بوده و بنابراین در بررسی زیر ساخت های آموزشی در این نوع جوامع چهار جنبه مختلف متاثر از فناوری اطلاعات مورد ارزیابی قرار می گیرد که شامل محور زمان و مکان و جنبه های کمی و کیفی آموزش خواهد بود. به عبارت دیگر ابزار و لوازم، دوره های آموزشی، منابع آموزشی و نیروی انسانی آموزش گیرنده و آموزش دهنده همگی در راستای این چهار محور دچار تغییراتی می شوند. در بعد زمانی وقتی از توسعه آموزش در یک جامعه دانایی محور صحبت می کنیم استانداردها و متد هایی مد نظر خواهد بود که جریان آموزش را در مسیری هدفدار و با تکیه بر اصول و امکان سنجی ها و نیاز سنجی ها در هر دوره زمانی و برای هر شرایط سنی تامین نماید. روند یکنواخت و هدفدار در این نوع از آموزش ها از جریان های مقطعی و بدون برنامه جلوگیری می کند و آموزش را در بالاترین سطح کیفی و با بیشترین راندمان در اختیار دانش پذیران قرار می دهد. همچنین وقتی در بعد توسعه مکانی به جریان توسعه آموزشهای مبتنی بر دانایی محوری بپردازیم مطالعه و گزینش سیستم های آموزشی با تکیه بر اصول و فناوریهای نوین در امر آموزش امری ناگزیر است. از بعد کمی، تعداد و در واقع تنوع مدل های آموزشی و از بعد کیفی سطح علمی مورد توجه قرار می گیرد. در همه این موارد آنچه مهم است تلاش برای ایجاد تطابق بین نیازهای جامعه و دوره های آموزشی است (دلورز[1]، 1387: 361).
البته از منظر عدالت آموزشی و توسعه نیز می توان نقش جایگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات را مؤثر دانست. در واقع در راه رسیدن به جامعه ای که در آن همگان بتوانند اطلاعات و دانش را خلق کنند، به آن دسترسی داشته باشند، آن را به کارگیرند و به اشتراک بگذراند و افراد قادر شوند در ارتقاء توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی خویش، به طور کامل استعدادهای خود را محقق سازند، آموزش و پرورش محور اصلی است. نیدو (2006) بکارگیری فناوری اطلاعات در امر آموزش را منوط به دسترسی بیشتر به منابع اطلاعاتی و مواد آموزشی، آموزش از راه دور و نمایش موضوع و محتوای درسی از طریق وسیله های الکترونیکی بیان می دارد و معتقد است سیستم دانشگاهی و فراگیرندگان آموزش عالی بیشترین بهره را می توانند از این تکنولوژی ببرند. وی حتی آموزش از راه دور یا آموزش مجازی را برای روستائیان و مدرسین و دانش آموزانی که در مناطق دوردست زندگی می کنند بسیار موثر می داند (سیاری و همکاران، 1391).
به طور کلی در بحث عدالت آموزشی، بیش از همه بر برابری فرصت های آموزشی و پرورشی در نظام تعلیم و تربیت تاکید شده است. همچنین افزایش تعامل بین دانش آموزان و معلمان و تسهیل ارتباط بین دانش آموزان و محتوای درسی، به مدد به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب بالا رفتن انگیزه و رغبت تحصیلی دانش آموزان می گردد (رعنایی، 1385). بازده این فرایند کشف خلاقیت و نوآوری در کودکان و نوجوانان و انعطاف پذیری در یادگیری است که به نظر اکثر محققان نتیجه آن در نهایت به نفع اجتماع و پیشرفت کشور می باشد.
مفهوم برابری فرصت های آموزشی مفهومی است نسبی که به تبع شرایط اجتماعی،اقتصادی، سیاسی، فرهنگی جامعه در حال تغییر است و تاکنون سه شکل مشخص به خودگرفته است : برابری فرصت های آموزشی به معنی درونداد مساوی، برابری فرصت های آموزشی به معنی فرآیند مساوی و برابری فرصت های آموزشی به معنی برونداد هنگامی که از نابرابری یا برابری فرصت صحبت می شود (جوادی، 1378). گاتمن (2010) برابری فرصت های آموزشی به سه بعد حداکثرسازی، برابرسازی و نخبه پروری تقسیم بندی می کند و معتقد است که دولت وظیفه دارد این فرصت برابر با این شاخص ها را برای دانش آموزان مهیا سازد (فرگوسن، 1998: 3).
برابر اعلام یونسکو (2009)، گزارش ها نشان می دهد که جوامع در حال تغییر از جوامع صنعتی به جوامع اطلاعاتی هستند که در آنها ایجاد و توزیع دانش در درجه اول اهمیت قرار دارد. با چالش هایی که به واسطه تأمین اهداف توسعه قرن بیست ویکم و اهداف آموزش برای همه، فرا روی جامعه بین الملل قرار گرفته است، فرض نمودن اینکه، توزیع معمول آموزش کیفیت و فرصت های آموزشی برابر برای همه را تا سال 2015 تأمین می کند، غیر واقع گرایانه است (یونسکو، 2009: 11).
در طی دهه گذشته سیلی از کاربردهای فن آوری اطلاعات و ارتباطات در تمام جنبه های جامعه جاری شده است. بنابراین مشاهده افزایش علاقمندی و سرمایه گذاری که در راستای استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مقوله آموزش انجام می گیرد تعجب بر انگیز، نخواهد بود (ژانگ، 2004: 1 به نقل از یعقوبی و همکاران، 1387).
فناوری اطلاعات و یادگیری الکترونیکی مطمئناً تمامی اشکال آموزش و یادگیری را در قرن بیست ویکم متحول خواهد نمود. اگرچه تأثیر و نفوذ یادگیری الکترونیکی در نهادهای آموزشی سنتی بسیار کم رنگ بوده است- در حقیقت تنها اقدامات و روشهای موجود را تقویت نموده است – اما باید دانست، هر زمان که ما شناخت بیشتری از این فن آوری و توانایی های بالقوه آن بدست می آوریم، یادگیری الکترونیکی نیز به نحو مؤثرتری بر دیدگاه ما نسبت به مقوله تدریس و یادگیری تأثیر خواهد گذاشت. تحولی که یادگیری الکترونیکی در آموزش و پرورش به وجود خواهد آورد تنها به بهبود کارآیی اجرایی و یا حفظ رویکرد های سنتی محدود نخواهد بود.
آن دسته افرادی که خود را متعهد به بهبود فرایند تدریس و یادگیری می دانند هرگز نمی توانند نسبت به آموزش الکترونیکی بی تفاوت باشند (گریسون و اندرسون 1384: 14).
فناوری اطلاعات و یادگیری الکترونیکی فرصت های بی شماری را برای یادگیری افراد فراهم می کند که قبلاً امکان پذیر نبود؛ از این طریق شانس یادگیری از یک دانشگاه مشهور و معتبر امکان پذیر می شود، نیازی به تغییر در شیوه زندگی فراگیر وجود ندارد و موجب ترک شغل یا مهاجرت وی و خانواده اش نمی شود. یادگیری در یک کلاس نامریی امکان دستیابی نامحدود به اطلاعات را فراهم می کند (چریل، 2004 به نقل از یعقوبی و همکاران، 1387 : 162 ).
بر این اساس محقق در نظر دارد که این موضوع را به دلیل اینکه در کشور ما با توجه به گستردگی آموزش و پرورش و توجه به مولفه های دینی و ملی از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است مورد بررسی قرار داده و در جامعه آماری نسبتاً قابل کنترل (آموزش وپرورش استان مازندران) برابری آموزشی ناشی از توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی وارتباطی را با توجه شرایط ویژه تاریخی وجغرافیایی و فرهنگی واجتماعی این استان به بررسی و تحلیل بگذارد. وبه دنبال یافتن جواب برای این سوال مهم است که چه ارتباطی بین توسعه فناوری اطلاعات و گسترش برابری فرصت های آموزشی وجود دارد؟
1-3-اهمیت و ضرورت تحقیق
حق برخورداری از آموزش از جمله حقوق بشر به شمار می رود و گزارش های سالانه آمار آموزشی در مقیاس های ملی و بین المللی نمایان گر پیشرفت های کمی حاصل از برخورداری از این حق اجتماعی است . با وجود این به رغم موفقیت های به دست آمده در زمینه آموزش برای همه و به رغم تلاش های چشم گیر برای تأمین حق آموزش برای همه، این واقعیات همچنان وجود دارد که آموزش سنتی نیاز به بازنگری دارد.
لذا با توجه به زیر ساخت های فن آوری اطلاعات و ارتباطات، جوان بودن این فن آوری در کشور، نوع فرهنگ و امکانات آموزشی که این فن آوری می تواند فراهم آورد، نیاز است توجه ویژه ای به کاربرد فاوا در آموزش کشور به ویژه در آموزش و پرورش مبذول گردد.
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
با توجه به وجود امکان بالقوه استفاده از فناوری اطلاعات در سطوح مختلف در سرتاسر کشور پهناور ایران، با فراهم آوردن امکان دسترسی به آموزش برای کلیه علاقمندان به ادامه تحصیل، با استفاده از این فن آوری ها، می توان فرصت های برابری را برای ساکنین مناطق کم برخوردار از لحاظ آموزشی فراهم آورد. البته لازم به ذکر است با توجه به جوان بودن این شیوه آموزش در حال حاضر موانع محدودی در این مسیر موجود است که با گذشت زمان در آینده نزدیک مرتفع خواهند شد. بنابراین شناسایی و بررسی دقیق این موانع و محدودیت ها و پیدا کردن راه کارهایی در جهت رفع آنان بر اهمیت و ضرورت انجام تحقیقاتی از این دست می افزاید.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1-هدف اصلی :
شناسایی رابطه بین توسعه فناوری اطلاعات و گسترش فرصتهای برابر آموزشی در استان مازندران
1-4-2-اهداف فرعی :
1-شناسایی رابطه بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله حداکثرسازی در آموزش و پرورش استان مازندران
2-شناسایی رابطه بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله برابرسازی در آموزش و پرورش استان مازندران
3- شناسایی رابطه بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله نخبه پروری (استعدادیابی) در آموزش و پرورش استان مازندران
1-5-سوال های تحقیق
1-5-1-سوال اصلی :
چه ارتباطی بین توسعه فناوری اطلاعات و گسترش فرصت های برابر آموزشی وجود دارد؟
1-5-2-سوال های فرعی :
1-چه ارتباطی بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله حداکثرسازی وجود دارد؟
2-چه ارتباطی بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله برابرسازی وجود دارد؟
3-چه ارتباطی بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله نخبه پروری (استعدادیابی) وجود دارد؟
1-6-فرضیه های تحقیق
1-6-1-فرضیه اصلی
بین توسعه فناوری اطلاعات و گسترش فرصتهای برابر آموزشی در استان مازندران رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-فرضیه های فرعی
1- بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله حداکثرسازی در آموزش و پرورش استان مازندران رابطه معناداری وجود دارد.
2- بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله برابرسازی در آموزش و پرورش استان مازندران رابطه معناداری وجود دارد.
3- بین توسعه فناوری اطلاعات و مقوله نخبه پروری (استعدادیابی) در آموزش و پرورش استان مازندران رابطه معناداری وجود دارد.
1-7-تعریف واژه ها و اصطلاحات به صورت مفهومی
1-7-1-فناوری[2]
مطالعه، طراحی، توسعه، پیادهسازی، پشتیبانی یا مدیریت سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه، خصوصاً برنامههای نرمافزاری و سختافزار رایانه را فناوری می گویند (معتمدنژاد،1382: 31).
1-7-2-فناوری اطلاعات[3]
فن آوری اطلاعات تکنیک ها، روش ها و ابزاری است که برای دست یابی به اطلاعات و برقراری ارتباط با دیگران مورد استفاده قرار می گیرد. این تعریف بر فن آوری های مبتنی بر الکترونیک و رایانه اشاره دارد. به وسیله این فن آوری ها می توان به اطلاعات دسترسی پیدا نمود و آن را به صورت الکترونیکی از طریق رایانه مورد استفاده قرار داد (آنجلو و وما[4] ، 2010: 1).
1-7-3-فرصت برابر آموزشی
فرصت های برابر آموزشی یعنی برخورداری افراد یک جامعه از همه امکانات برابر آموزشی و پرورشی (بابادی و همکاران، 1387: 288)، که برخی از صاحبنظران آن را یکی از اقسام عدالت فرهنگی تعریف نموده اند.
1-7-4-حداکثرسازی[5]
طبق نظر گاتمن حداکثرسازی به تخصیص منابع زیاد، مناسب و مفید به آموزش، در به حداکثر رساندن فرصت برای همه دانش آموزان اطلاق می شود (فرگوسن، 1998: 3).
1-7-5-برابرسازی[6]
این رویکرد شانس زندگی دانش آموزان محروم را مانند دانش آموزان ثروتمند افزایش می دهد. رویکرد برابرسازی، به برابری نتایج اشاره دارد و برای دست یابی به این امر باید همه ی موانع طبیعی و محیطی دست یابی به سطوح متفاوت آموزش از بین بروند (همان).
1-7-6-نخبه پروری[7]
در این مورد منابع آموزشی باید به نسبت توانایی طبیعی و انگیزه یادگیری افراد توزیع شود . گاتمن با تعریف آستانه دموکراتیک بین برابرسازی و نخبه پروری تعادل ایجاد می کند. این رویکرد بیان می کند که آموزش باید به اندازه کافی برای همه دانش آموزان ارائه شود تا افراد زندگی خوبی داشته باشند و همچنین بتوانند درفرآیندهای دموکراتیک که انتخاب های بهتر افراد را شکل می دهد، مشارکت فعال داشته باشند (همان).
[1] – Dlverz
[2]– Technology
[3] Information technology
[4] Angello & Wema
[5] Maximization
[6] Equality Gate
[7] Elite Husbandry
در عقد مجانی یک یا چند شخص در مقابل یک یا چند تن دیگر تعهد بر امری میکنند یا مالی را به رایگان می دهند، بدون اینکه برای آنان التزام ایجاد شود. برای مثال در عقد هبه واهب مالی را به متهب می بخشد و در مقابل برای متهب هیچ تعهدی به وجود نمیآید (کاتوزیان، 1386، ص 29).
تشخیص عقود معوض و مجنی دارای فواید بسیاری است که مهمترین آنها همبستگی دو عوض و آثار ناشی از آن در معاملات است:
در عقد معوض میان دو عوض رابطه متقابل معاوضی وجود دارد (محقق داماد، 1386، 323). همبستگی میان دو عوض به گونهای است که اگر یکی از طرفین از تسلیم عوض خودداری نماید، طرف مقابل میتواند از حق حبس استفاده کرده و از تسلیم عوض مقابل به او تا زمان تحویل عوض متقابل امتناع نماید. (ماده 377 قانون مدنی) حال آنکه در عقد مجانی که به آن غیر معوض هم گفته میشود، اگر جایز هم نباشد، تنها راه مبارزه با عهدشکنی، تقاضای اجبار متعهد بر انجام تعهد خود، از دادگاه است.
در صورتیکه انجام تعهد یکی از طرفین قرارداد معوض از بین برود و انجام آن غیرممکن شود تعهد طرف مقابل نیز از بین میرود.
در عقود معوض همیشه دو تعهد متقابل وجود دارد. هر یک از دو طرف در همان حال که از دیگری طلبکار است، مدیون او نیز هست. چنانکه در اثر عقد بیع برای خریدار و فروشنده در برابر ایجاد التزام میشود: فروشنده ملتزم به تسلیم مبیع و در ضمن طلبکار ثمن میگردد و خریدار نیز در قبال تعهدی که نسبت به پرداخت ثمن پیدا میکند، مبیع را به دست میآورد. (کاتوزیان، 1386، ص 286)
تفاوت ارزش دو عوض مانع معوض شناختن عقد نیست، مگر اینکه عوض چندان ناچیز و کمبها باشد که عرف آن را هیچ انگارد و شائبه حیله برای وانمود ساختن وجود عوض برود؛ مانند فروش خانه به یک سیر نبات یا فروش باغی در برابر محصول یک سال همان باغ (امامی، 1383، ص 193).
برعکس، در عقد مجانی یک یا چند شخص در مقابل یک یا چند تن دیگر تعهد بر امری میکنند یا مالی را به رایگان می دهند، بدون اینکه برای آنان التزام ایجاد شود. برای مثال در عقد هبه واهب مالی را به متهب می بخشد و در مقابل برای متهب هیچ تعهدی به وجود نمیآید (کاتوزیان، 1387، 169). پس در عقود مجانی التزام تنها از یک سو است و نقش متعهدله تنها قبول دین یا ملکیت است.
وجود شرط عوض در عقد رایگان آن را معوض نمی کند و همانند بخششی تبعی همراه با هبه اصلی است. زیرا در عقد معوض، باید دو تعهد
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
یا تملیک دربرابر هم قرارگیرد و در قصد مشترک باهم مبادله شود، در حالی که شرط عوض در عقد رایگان چهره فرعی دارد و دو تعهد متقابل و همعرض نیست. پس نباید هبه با شرط عوض را بیع یا معاوضه پنداشت (صفایی، 1380، ص 16).
از میان آثار مشترک، مهمترین اثر، همان برائت ذمه متعهد اصلی و سقوط تعهد اوست به طوری که دیگر آثار عمدتاً تابع آن بوده و تحقق آنها منوط به تحقق این اثر اصلی است، چنانکه میتوان گفت، ایفاء با بریکردن ذمه متعهد اصلی از تعهد و دین، بسیاری از آثار دیگر نظیر سقوط تعهدات تبعی و مسئولیت ضامنان، سقوط حق حبس، آزادی سند تعهد و وثائق آن را نیز در پیدارد. همچنین ایفاء از یک سو موجب تبدیل دین طبیعی به دین حقوقی میشود و از سوی دیگر، اثبات کننده نفس تعهد و نشان دهنده وجود قبلی آن است و این اثر به طریق برهان إنی(استدلال بر وجود علت از راه معلول) و بر مبنای غلبه رفتاری خاص میان عقلاء عالم بهدست میآید.آثار خاص ایفاء در برخی تعهدات قراردادی نیز قابل توجه است:
انتقال مالکیت در عقودی که مورد معامله در آنها کلی است و همچنین در عقود عینی و بیع با شرط ذخیره مالکیت از یکسو و سقوط حق فسخ(خیارات) و نیز جلوگیری از تحقق آن از سوی دیگر، از آثار مهم ایفاء در برخی قراردادها است. به این ترتیب میتوان آثار ایفاء را در سه تقسیمبندی «اصلی و فرعی»، «مشترک و خاص» و «ثبوتی و اثباتی» مرتب کرد. این تنوع، پرشماری و گوناگونی در آثار را که بعضاً موجب شگفتی است شاید در هیچ یک از نهادهای حقوقی دیگر نتوان یافت و از این جهت«ایفاء در تعهدات قراردادی» را باید منحصر به فرد به شمار آورد.
با توجه به اهمیت توصیف قراردادها از حیث رایگان یا معوض بودن آنها و نتایج این توصیف و همچنین کثرت دعاوی مربوط به اجرای قرادادها که منشاء آنها عدم شناخت تواناییهای طرفین قراداد به هنگام مواجهه با عدم اجرای تعهد طرف دیگر و یا عدم امکان اجرای آن است تحقیق حاضر به هدف ارائه راه حل برای این قبیل دعاوی تدوین گشته است.
با توجه به موارد ذکرشده آنچه در این پژوهش به طور کلی مد نظر نویسنده میباشد پاسخ گویی به سؤالات زیر است:
سوال اصلی:
آثار قراردادهای معوض در مقایسه با عقود رایگان چیست؟
سوال فرعی:
سؤال فرعی 1- طبع قراردادهایی که عوض در آنها ناچیز است رایگان است یا معوض؟
سوال فرعی 3- آیا تلف مبیع قبل از قبض باعث انحلال قرارداد میگردد؟
فرضیه اصلی:
– به نظر میرسد حق حبس و انفساخ عقد به هنگام تلف موضوع آن از آثار ویژه قرارداهای معوض است.
فرضیه فرعی:
1- به نظر میرسد آثای قرارداد معوض متفاوت از قرارداد رایگان است.
2- به نظر میرسد وجود شرط عوض در قراردادهای رایگان آنها را تبدیل به قراردادهای معوض میکند.
3- به نظر میرسد وجود عوض در قرارداد به هر میزان موجب توصیف آنها به صورت عقد معوض میگردد.
روش کار نگارنده برای جمع آوری اطلاعات، از روش کتابخانهای بوده، به این صورت که کتب و مقالات نوشته شده مرتبط با موضوع پایان نامه به دقّت مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار خواهد داد سپس مطالب مرتبط با موضوع پایان نامه فیش بندی و در پایان فصل بندی میشود.
روش تجزیه و تحلیل بصورت تحلیلی – توصیفی میباشد.
بدون تردید توجه بیشتر به امر آموزش و پرورش مهم ترین عامل پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه ای است. نهادهای آموزشی هر جامعه عهده دار ایجاد زمینه و بستر مناسب جهت انتقال فرهنگ و توسعه روابط انسانی دانش آموزان و دانشجویان است. به این دلیل است که اکثر جوامع در تبیین اهداف و اتخاذ روش های آموزشی تمام تلاش و دانش خود را به کار می گیرند (کاپلان و فلوم[1]،2010).
علاوه بر نقش تفکر انتقادی در حیطه های تعلیم و تربیت، یکی دیگر از متغیرهای مهم و تأثیر گذار در این حیطه، خودکارآمدی[3] می باشد. بندورا[4] (1986) در کتاب «پایه های اندیشه و رفتار اجتماعی» می گوید که انسان ها دارای یک «نظام خود»[5] هستند که در کنترل اندیشه ها، احساسات و کنش هایشان مؤثر است. نظام خود در بر گیرنده گروهی از سازه های عاطفی و شناختی مانند فراگیری از دیگران، توانایی نمادسازی و ساماندهی رفتار شخصی است. در کل، بندورا رفتار و انگیزش انسان را پی آیند باورهایی می داند که انسان ها از خود دارند که سازه های کلیدی در کارکرد و کنترل شخصی است. بر پایه شناختی- اجتماعی بندورا (1986)، خوداندیشی[6]، میانجی دانش و کنش است و افراد با خوداندیشی، تجربیات و احساسات خود را ارزیابی می کنند.
از طرف دیگر، مسئله موفقیت یا عدم موفقیت در امر تحصیل از مهمترین دغدغه های هر نظام آموزشی در تمامی جوامع است. موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان هر جامعه نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف یابی و توجه به رفع نیازهای فردی آن جامعه است. معیاری که برای سنجش میزان دستیابی نظام های آموزشی به هدف های تربیتی در نظر گرفته شده، عملکرد تحصیلی است. در واقع می توان گفت یکی از مهمترین هدف های عینی و ثمره هر نظام آموزش و پرورش، بهبود و افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان جامعه است (ابوالقاسمی، 1390). متخصصین تعلیم و تربیت همواره کوشیده اند شرایطی را فراهم آورند تا محصلین بیشترین کارآیی تحصیلی را از خود نشان دهند. امروزه یکی از کارکردهای دانشگاه اینست که دانشجویان را برای ورود به بازار کار و مشاغل تخصصی آماده کنند و لذا به تبع این کارکرد، یکی از اهداف نظام آموزش عالی در سطح دنیا، شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی دانشجویان و تنظیم و هدایت هر کدام از این عوامل است تا دانشجویان به رشد و کسب مهارت و تخصص بیشتری در حوزه تحصیلی خود نائل شوند. عوامل زیادی می توانند عملکرد تحصیلی را تحت تأثیر گذارند که از جمله می توان به اضطراب (ویتاساری[14] و همکاران، 2010)، خودکارآمدی (مرال و همکاران، 2012؛ سیف و مزروقی، 1387)، استعداد و قریحه (بلانچ و آلوجا[15]، 2013)، اهداف پیشرفت
(پاتواین و دانیلس[16]، 2010)، هوش هیجانی و ابراز وجود (لی[17] و همکاران، 2011؛ هگلند[18] و همکاران، 2011)، تفکر انتقادی (بختیار نصرآبادی و همکاران، 1391)، تاب آوری (ابوالقاسمی، 1390) و مطلوبیت اجتماعی و سلامت روانی (ابوالقاسمی و جوانمیری، 1391) اشاره کرد.
با توجه به مطالبی که اشاره شد، در پژوهش حاضر سعی بر آن است که به مقایسه تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکدۀ فنی مهندسی و دانشکده علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز بپردازیم.
(بنایت[31] و بندورا، 2004) معتقدند خودکارآمدی یعنی باور فرد به توانایی اش در ایجاد پیامدهای خلاق، همچنین معتقدند که باورهای خودکارآمدی، عملکردهای انسانی را از طریق شناخت، انگیزش، فرآیندهای فکری و تصمیم گیری تنظیم می کند خودکارآمدی گونه ای از خود ارزشیابی است که بر تصمیمات فردی در این خصوص که برای یادگیری در قلمروئی معین چه فعالیت هائی باید انجام شود، تأثیر می گذارد. همچنین خود کارآمدی، نوعی قضاوت شخصی است که میزان تلاش و پشتکار فرد را برای حصول موفقیت در قلمرو تحصیلی ویژه ای مانند ریاضی، علوم و غیره تعیین می کند. این انتظارات فردی، که در نظریه اجتماعی شناختی تفکر خود مرجع موسوم شده است، تعیین کننده میزان اصرار، مداومت، شکیبائی و تحمل فرد برای دستیابی به سطح تبحر در حیطه ای معین از تکالیف تحصیلی است. افزون بر این خودکارآمدی یک جزء انگیزشی اساسی است که تعیین می کند فراگیران با ظرفیت های ذهنی و دانش و مهارت هائی که از طریق تجربه کسب نموده اند، چه خواهند کرد. به همین دلیل است که دانش آموزان با خودکارآمدی قوی، محتملتر است که در مقایسه با سایر فراگیران، پیشرفت تحصیلی بیشتری نشان دهند. نتایج تحقیقات متعدد حکایت از نقش مهم خودکارآمدی در ایجاد انگیزه، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارد (گرین[32] و همکاران، 2004؛ بنایت و بندورا، 2004؛ مرال و همکاران، 2012).
با توجه به مطالبی که ذکر گردید، در این پژوهش سعی بر آن داریم به مقایسه تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز بپردازیم.
از دهه 1960 به بعد، تغییرات پیچیده و روز افزون زندگی، توسع شگفت انگیز صنعت، سیر تصاعدی و سریع اطلاعات بشری، کشمکش و جدال بین ارزشهای فکر متفاوت و رقابت سرسام آور ملت ها در راه توسعه ایجاب می کند که عالی ترین کوشش ها در راه رشد نیروی تفکر نسل جوان در سطح مدارس و دانشگاهها به کار گرفته شود و شاید در زمانی که علم با جهش و سرعت باور نکردنی در حال پیشرفت است و ما را به عصر اعجاب انگیز دستاوردهای تکنولوژی سوق می دهد، تنها راه موفقیت آن است که بشر با تفکر خلاق، سازنده، نقادانه و خودباوری بالا، خود و جامعه ای را که در آن زندگی می کند، گام به گام با این تغییرات سریع پیش بینی ناپذیر همگام کند (یارمحمدزاده و همکاران، 1389).
از طرف دیگر، در دنیای امروز، داشتن اطلاعات زیاد راهگشا نیست؛ آنچه اهمیت دارد استفاده از حجم وسیع اطلاعات و بکارگیری آنها در همه حیطه های زندگی بویژه حیطه تحصیلی، شغلی و خانوادگی است. برای استفاده از این سطوح گسترده اطلاعات، لازم است فراگیران به سطوح عالی تفکر، خودشناسی، احساس ارزشمندی و کارآمدی دست یافته و در فرآیندهای شناختی بویژه توانایی تفکر نقادانه تبحر کافی داشته باشند. این مهم در آموزش عالی اهمیت دو چندان می یابد. لذا امروزه، موضوع اساسی آموزش و پرورش و همینطور آموزش عالی، تربیت انسان هایی است که بتوانند درست فکر کنند، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و بتوانند با تصمیم گیری های درست و مناسب، مسائل پیچیده پیش رو را حل و فصل نمایند. مجمع اهداف آموزش ملی، توانایی تفکر انتقادی، ارتباط مؤثر، احساس خودکارآمدی و
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
خودشناسی را در دست یابی به موفقیت تحصیلی در سطوح عالی آموزش یک ضرورت می داند (گینگ و میانگ[33]، 2008). از دیگر ضروریات انجام پژوهش حاضر می توان به نقش مهم احساس شایستگی و خودکارآمدی در فرآیندهای انگیزشی مربوط به نظام های آموزشی اشاره کرد. به عقیده مورونی و همکاران (2013) خودکارآمدی در انگیزش و رفتار دانش آموزان در موقعیت های پیشرفت نقش مهم و اثرگذاری دارد. به عقیده بندورا (1997) افراد برای انجام دادن موفقیت آمیز یک تکلیف، نه تنها به مهارت و دانش نیاز دارند، بلکه آنها باید قبل از انجام دادن تکلیف، سطح مشخصی از انتظارات برای موفقیت داشته باشند. پژوهش نشان داده اند که افراد با خودکارآمدی بالا در مقایسه با افراد دارای خودکارآمدی پایین عملکرد بهتری از خود نشان داده اند (بندورا، 1997؛ مورونی و همکاران، 2013).
هدف کلی پژوهش، مقایسه تفکر انتقادی، خودکارآمدی و عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران می باشد.
1- مقایسه تفکر انتقادی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
2- مقایسه خودکارآمدی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
3- مقایسه عملکرد تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز
1- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود دارد؟
3- آیا بین دانشجویان دختر و پسر از نظر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد؟
1- که بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر تفکر انتقادی تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر میزان خودکارآمدی تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین دانشجویان دانشکده علوم انسانی و دانشکده فنی مهندسی از نظر عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری دارد.
[1] – Kaplan & Flum
[2] – Gralewski & Karwowski
[3] – Self-Efficacy
[4] – Bandura
[5] – Self-System
[6] – Self-Reflection
[7] – Multon
[8] – Morony
[9] – Locus of Control
[10] – Joo
[11] – Rudy
[12] – Gloudemans
[13] – Komarraju&Nadler
[14] – Vitasari
[15] – Blanch&Aluja
[16] – Putwain & Daniels
[17] – Lee
[18]- Hegland
[19] -Meral
[20]- Rosander
[21] – Free association
[22] – Fantasy
[23] – Creativity
[24] – Critical thinking
[25] – Stapleton
[26] – Paul
[27] – Baychuk Duchscher
[28] – Simpson
[29] – Edwards
[30] – Jain&Dowson
[31] – Benight
[32] – Green
[33] – Gyeong & Myung
. 93
4-2-1. مساله فلسطین.. 102
4-2-2. ایران و آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر. 116
4-3. تقابل جاذبههای فرهنگی (عقاید،ارزش ها و باورها) 127
فصل پنجم : جمع بندی و نتایج
5-1. تیجه گیری وجمعبندی.. 134
5-2. راهکارهای افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه. 135
5-2-1. راهکارهای مقابله باقذرت نرم برای ایران. 138
5-2-2. محدودیت ها منابع قدرت نرم ایران. 139
5-2-3. راهکارهای افزایش منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران درمنطقه. 140
منابع و مآخذ. 148
تقابل ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی حول محور هویتی باعث گردیده تا تعارض این دو کشور در خارج از نظریات کلاسیک مطرح شده از سوی نظریهپردازان روابط بین الملل دنبال شود. تقابل ایران و آمریکا نه از نوع تقابلهای رآلیستی مختص زمان جنگ سرد بود و نه صرفاً منافع منطقهای و بینالمللی دو کشور را شامل میشد. از طرف دیگر مجموعه عوامل جغرافیایی و تاریخی مانع از تقابل مستقیم و رودررویی تمام عیار ایران و آمریکا در طول چهار دهه گذشته گردیده است. آمریکا در بدو پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از استراتژی کلاسیک خود قصد داشت تا ایران را از طریق درگیر کردن با همسایه غربی آن تضعیف و درگیر چالش نماید. اما ناتوانی عراق در مقابله با ایران و دست بالای ایران در استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک خود باعث گردید تا این جنگ با چراغ سبز آمریکا پایان پذیرد.
بعد از جنگ تحمیلی، سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تحت تاثیر فضای بعد از جنگ سرد و آغاز پروسهی جهانی شدن با تغییرات عمده ای مواجه شد. در شرایط جدید جهانی و تحت تأثیر فضای امنیتی آنارشیک پس از دنیای دو قطبی آمریکا با چالشهای امنیتی جدیدی مواجه گردید که نبرد مستقیم و سخت افزارانه با آنها نه تنها به حل خلاءهای امنیتی آمریکا کمک نمیکرد؛ بلکه امنیت آمریکا را بیش از پیش به خطر میانداخت. از همین رو آمریکا در مواجهه با این چالشها استراتژی نبرد نا متقارن را در پیش گرفت. نبرد نا متقارن مجموعه اقدامات و استراتژیهایی را شامل می گردد که امکان رو در رویی با دشمنانی که از نظر اندازه، استراتژیها و اهداف متفاوت هستند را فراهم میآورد. قدرت نرم نیز قسمتی از همین نبرد را شامل میگردد.
از سوی دیگر پایان نظم دو قطبی و داعیه آمریکا در ایجاد جهانی تک قطبی صرفاً با استفاده از ابزارهای نظامی متعارف امکانپذیر نمی باشد و آمریکا برای استیلا بر نقاط دیگر جهان ناگزیر از ایجاد تغییرات عمده در همه سطوح اعم از اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی در مناطق مختلف جهان است. استیلای آمریکا بر جهان نیازمند ابزارهایی است تا قدرت آمریکا از سوی رقبا مورد تصدیق قرار گرفته و پذیرفته شود و
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
این مهم امکانپذیر نبود مگر با کسب مشروعیت از سوی مخاطبان آمریکا در اقصی نقاط جهان برای اقدامات این کشور در عرصهی بین المللی. از همین رو با آغاز دوران ریاست جمهوری کلینتون قرن بیست و یکم قرن آمریکایی لقب می گیرد و اقدامات و فعالیتها در جهت گسترش ارزشها و اصول آمریکا در جهان انجام میپذیرد.
انقلاب اسلامی ایران که از ابتدا ابعاد هویتی و ارزشی خود را ابزار صدور انقلاب اسلامی قلمداد میکرد و مقصود از صدور انقلاب را صدور ارزشهای اسلامی به دیگر مناطق جهان در راستای مبارزه با استکبار و استعمار میدید در نوک پیکان تهاجمات جدید غرب به سرکردگی آمریکا قرار داشته است. تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه نه از نوع تقابلات ایدئولوژیکی مختص دوران جنگ سرد بلکه بر اساس اصول و ارزشهای معنوی و اسلامی در برابر مادیگرایی و رفاهزدگی به سبک آمریکایی است. انقلاب مردم ایران علیه رژیم ستم شاهی به تعبیر فوکو یاما روح جهان بیروح بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران آبی بود بر سالها نومیدی و رخوت جوامع اسلامی در برابر غرب که نماد آن شکستهای متعدد اعراب و اسرائیل بود. پیمان صلح کمپ دیوید اوج خفت و حقارت اعراب مسلمان در برابر دولت جعلی اسرائیل و حامیان غربی آن بود. اما انقلاب اسلامی ایران حاوی ارزشهای سازش ناپذیری بود که بالذاته با منویات و ارزشهای تنها ابرقدرت باقیمانده از جنگ سرد در تعارض و تضاد بود.
پدیده جهانی شدن و پیدایش ارزشهای جهانشمول اینک در بزنگاه تاریخی خود به تقابل میان ارزشهای تمدنی مختلفی منجر گردیده که از همان ابتدا واکنش نظریهپردازان مختلف در عرصههای گوناگون را در پی داشت. نظریه جنگ تمدنها از ساموئل هانتینگتون و پایان تاریخ از فرانسیس فوکویاما مشهورترین نظریاتی هستند که برای تبیین وضعیت موجود بکار گرفته شده و راه آینده را برای دولتمردان آمریکا تعیین کردند.
شکست آمریکا در دو جنگ افغانستان و عراق حاکی از لزوم تغییر در استراتژی آمریکا برای مواجهه با کشورهای اسلامیبود.
قدرت نرم در ابعاد گوناگونی و با ابزراهای خاصی رقابت دو کشور در منطقه خاورمیانه را رقم زده است. در عرصه ی فرهنگ یا اجتماع، مقوله هایی چون هنر (شامل فیلم و سرگرمی، موسیقی، تئاتر و هنرهای نمایشی)، رسانهها (شامل رادیو و تلویزیون، روزنامه ها و مجلات، اینترنت و ماهواره)، دانش و ورزش مطرح می گردد. فرهنگ حتی در برگیرنده ی مواردی چون ذایقهی غذایی یک ملت، خصلت های پسندیدهی ملی، موقعیت فرهنگی ممتاز (آثار باستانی و گردشگری، بزرگان ادبیات، شعر، رمان، موسیقی و هنر)، و همچنین تعداد محصولات فرهنگی یک کشور نیز هست. در زمینه ی دانش نیز دانشگاهها، مراکز فکری و تحقیقاتی معتبر، برنامههای جذاب و مبادلهی دانشجو، سهم جهانی در عرصه ی فناوری های نوین علمی، موفقیت های علمی و تحقیقاتی دانشجویان و دانشمندان ملی در صحنه ی بین المللی و در زمینه ی ورزشی نیز کسب افتخارات و میزبانی مسابقات جهانی و یا حتی منطقه ای، جملگی از مولفه های مهم در جذب افکار و اذهان بین المللی و ایجاد قدرت نرم به شمار می روند. (بیگی، 1389: 60-46).
علاوه بر فرهنگ، اقتصاد عامل دیگری است که در ایجاد یک قدرت نرم نقش بسزایی دارند. مصداق این عامل را می توان در مواردی از این دست یافت: رشد اقتصادی، مبادلات ارزی و تجاری، میزان تولید سرانه ی کشورها، تعداد شرکت ها (بویژه شرکتهای بین المللی)، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، میزان مشارکت در نهادها و مقررات تجاری بین المللی، میزان رفاه، امید به زندگی، پایین بودن میزان بیکاری، دارا بودن مزیت نسبی در تولید و توزیع یک کالای خاص و غیره.
عامل سوم در ایجاد قدرت نرم، سیاست است که تأثیر آن را می توان در عرصه داخلی و بین المللی مشاهده نمود. در عرصهی داخلی، قدرت نرمِ حاصل از سیاست را می توان در افکار عمومی(شامل نقش آن در سیاست و میزان تأثیر و همراهی آن با دولت)، رعایت حقوق بشر، کارآمدی قوه قضائیه، پاسخگویی دولت، میزان امید به رعایت عدالت در میان افراد جامعه، سیاست های مثبت مهاجرتی و جذب توریسم، جذابیت های ایدئولوژی، میزان دخالت جامعه مدنی و کمبود میزان جرم و تخلف از قانون مطمح نظر است. در عرصه ی بین المللی نیز حجم و میزان تعامل با سازمان های بین المللی، ارائه ی کمک های بشر دوستانه، مناسبات و مبادلات فرهنگی، ارتباطات دیپلماتیک مطلوب و گسترده، طراحی و اتخاذ سیاست های استراتژیک مقبول و برگزاری و مشارکت در کنفرانس ها و نمایشگاه های بین المللی و … مورد توجه قرار می گیرد. (بیگی، 1389: 60-46).
تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه چه از لحاظ ایدئولوژیک و چه از منظر هویتی واجد ویژگیهایی است که هر ناظری را به لحاظ کردن قدرت نرم در روابط میان این دو کشور ناگزیر میسازد. از همین رو این پژوهش تلاش دارد تا ضمن تبیین مفهوم، تاریخچه و اهمیت قدرت نرم، به مقدورات و محدودیتهای ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه از بعد نرم افزاری پرداخته و تاثیرات تقابل این دو کشور را در این نقطه از جهان مورد واکاوی قرار داده و نهایتاً چارچوبی مفهومی برای تحلیل روابط این دو کشور در منطقه خاورمیانه ارایه نماید. بسیاری از جدال های منطقه ای و بین المللی ایران و آمریکا را باید ناشی از واکنش جمهوری اسلامی ایران نسبت به فرایندهای سلطه جویانه،رهبری گرایانه و هژمونیک آمریکا درسیاست بین الملل دانست.براین مبنا، آنان از هر گونه ابزار اقتصادی،نظامی و سیاسی خصوصا اعمال تهدیدات نرم به صورت الگوی تقابل استراتژیک برای تحقق اهداف هژمونیک استفاده به عمل می آورند. آمریکایی ها چنین الگویی را از طریق اعمال و به کار گیری مولفه های قدرت نرم همچون، استفاده از سازمانها و نهادهای بین المللی جهت محدودیت سازی فزآینده، اعمال جنگ روانی، رسانه ای در حوزه های مختلف بهره می گیرند.
110
3-2- روش تحقیق. 110
3-3- جامعه آماری. 111
3-4- نمونه آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه 111
3-5-1 ابزار گردآوری دادهها 111
3- 5-2پرسشنامه تعهد سازمانی. 112
3-5-2-1- پایایی و روایی پرسشنامه تعهد سازمانی. 114
3-5-3 پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی. 115
3-5-3-1- پایایی و روایی پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی. 117
3-6- روشهای تجزیه و تحلیل دادهها 119
در دنیای رقابتی امروز، تغییرات در محصولات و مکانیسمهای بازار، اغلب بدینصورت است که سازمانها دست به بهرهبرداری از فرصتهایی میزنند که دیگر سازمانها دنبال نمیکنند و گاه حتی از وجود آنها مطلع نیستند. در این زمینه، نوآوری نقش راهبری و عمده را ایفا میکند (ایمانیپور و زیودار، 1387).
امروزه در کشورهای مختلف توجه خاصی به کارآفرینی میشود و تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه شمرده می شود. نیاز سازمانها به پدیده کارآفرینی، پیدایش قلمرو خاصی از این مفهوم به نام کارآفرینی شرکتی را منجر شده است (میرفخرالدینی و همکاران، 1391).
نیاز به کارآفرینی شرکتی پاسخ به مشکلاتی است که یک کسب و کار را تحت فشار قرارداده است. مشکلاتی که در بسیاری از موارد میتواند حیات آن کسب و کار را تحت الشعاع خود قرار دهد. نمونههایی از این مشکلات عبارتند از: رشد سریع تعداد رقبا، حس بیاعتمادی در روشهای سنتی مدیریت شرکتها، خروج دستهجمعی برخی از بهترین و درخشانترین کارکنان شرکت برای تبدیل شدن به کارآفرینان مستقل، رقابتهای بینالمللی، کوچکسازی شرکتهای بزرگ و تمایل کلی به بهبود کارایی و بهرهوری ایستایی، نقصان و ضعف عملکرد مدیریتی و خروج کارکنان نوآور که توسط سلسله مراتب اداری سازمان محدود شدهاند نیز به این مشکلات اضافه میشود. مشکلاتی که صاحبان این شرکتها را بر آن میدارد تا به دنبال کشف و یا خلق فرصتهای جدید باشند (موریس و همکاران[3]، 2008).
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که به وسیله آن افراد و گروهها، در ارتباط با سازمان موجود، یک سازمان جدید ایجاد کرده یا نوسازی و نوآوری را درون سازمان دنبال میکنند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
کارآفرینی شرکتی تلاشهای سازمان در استفاده از مزیتهای رقابتی خویش، اکتشاف فرصتها و قابلیت های مورد نیاز در تعقیب و بهره برداری اثربخش ازآن فرصتها را تسهیل میکند (کوین و مایلز[4]، 1999).
از طرفی، رقابت و نیاز به نشان دادن واکنش مناسب در برابر عوامل محیطی ایجاب میکند که کارکنان تعهد بیشتری به سازمان پیدا کنند. این نیروی کار است که موجب میشود مزیت رقابتی واقعی آشکار گردد. ایجاد و افزایش تعهد کارکنان (یعنی هماهنگ شدن هدفهای کارکنان با هدفهای شرکت به گونهای که افراد بکوشند وظایف خود را به شکلی انجام دهند که گویی در شرکت شخصی و متعلق به خود کار میکنند) مستلزم فعالیتهای گوناگون است (رهنمای رودپشتی، محمود زاده، 1387، 26).
تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر میگیرند. بر اساس این تعریف، فردی که به شدت متعهد است، هویت خود را از سازمان میگیرد، در سازمان مشارکت دارد و با آن در میآمیزد و از عضویت در آن لذت میبرد (ساروقی، 1375).
تعهد سازمانی فراگردی است مستمر که با مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد سازمان و موفقیت و رفاه آنان، در سازمان متجلی می شود. بنابراین، از آنجایی که کارآفرینی به دست نیروی انسانی سازمان صورت میگیرد، تعهد سازمانی اهمیت مییابد (بهاروندی و رزوبهانی، 1392).
از طرفی، سازمانها بدون تمایل داوطلبانه افراد به همکاری، قادر به توسعه اثربخشی خرد جمعی خود و کسب مزایای رقابتی نیستند. رفتارهای شهروند سازمانی کارکنان که مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با وجود این توسط وی انجام و باعث بهبود موثر وظایف و نقش های سازمان می شوند، مسیر نیل به هدفهای سازمان را تسهیل میکنند و یک عامل کلیدی در اجرای مؤثر تصمیمهای راهبردی است. اجرای هدفهای تصمیم راهبردی، مستلزم خلاقیت و اقدام همزمان افراد است و این هر
خرید متن کامل این پایان نامه در سایت nefo.ir
دو مستلزم روحیه همکاری داوطلبانه است، لذا یکی از چالشهای اساسی مدیریت راهبردی نجوه جلب این همکاری است (زارعیمتین و همکاران، 1385).
رفتار شهروندی باعث داشتن یک گروه از کارکنان میشود که به شرکت متعهد هستند. رفتار شهروندی سازمانی باعث کاهش و نزول ترک خدمت و غیبت کارکنان میگردد و کارکنانی که به شرکت متعهدند با شرکت به مدت طولانی باقی میمانند و محصولاتی با کیفیت بالا تولید میکنند و به موقعیت شرکت بر اساس رویکردهای متنوع و مختلف کمک میکنند. (دیمهور و منظریتوکلی، 1391).
بنابراین به نظر میرسد گرایش به کارآفرینی شرکتی و فراهم کردن تمهیدات لازم برای بکارگیری آن میتواند در تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تأثیر گذار باشد، و سازمانی که نسبت به کارآفرینی شرکتی بیاعتنا باشد، در آینده نمی بایست انتظاری به کسب مزیتهای رقابتی از طریق مهمترین سرمایه خود یعنی سرمایه انسانی داشته باشد.
این تحقیق به دنبال بررسی تأثیر کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان است. در پژوهش حاضر، مؤلفههای در نظر گرفته شده برای اندازهگیری میزان تأثیرگذاری کارآفرینی شرکتی که عبارتند از ساختار منعطف، جو سازمانی اثربخش، فرهنگ پشتیبان و محرک خلاقیت و نوآوری و قابلیتها و انگیزش فردی کارکنان که با استناد به پژوهش هاینونن و کورولا[5] انتخاب شدهاند بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان در شرکت داروسازی اسوه تهران میباشد.
عدم اطمینان، ناهماهنگی و تلاطم محیطی موجب چالشهای عملیاتی و استراتژیک برای سازمانهای امروزی میشود. شرکتها برای مقابله با این چالشها به طور فزایندهای بر کارآفرینی سازمانی تکیه میکنند. این امر مستلزم این است که مدیران در همه سطوح به طور فعال در طراحی و اجرای یک استراتژی برای اقدامات کارآفرینی سازمانی مشارکت داشته باشند و ملزومات لازم را در سازمان فراهم کنند (ایزت[6]، 2010).
کارآفرینی مقولهی بسیار مهمی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه توجه جدی به آن مبذول داشته و میدارند. در این میان، یکی از شاخههای اصلی کارآفرینی، کارآفرینی در سازمان است که بدون شک سهم چشمگیری در توفیق و تعالی سازمانها دارد (احمدپور، 1383).
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که به وسیله آن افراد و گروهها، در ارتباط با سازمان موجود، یک سازمان جدید ایجاد کرده یا نوسازی و نوآوری را درون سازمان دنبال میکنند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
امروزه بیش از هر چیز صاحبان کسب و کارها باید بیاموزند که تلاطم در محیط بیرونی موجب تحولات شگرف در محیط داخلی میشود؛ که برای موفقیت در این محیط رقابتی معمولا راه حلها ساده نبوده و مواردی همچون اصلاح ساختار، رویکرد کنترل مستمر، تغییر سبک رهبری، و تصمیمگیری در خصوص روشهای پاداش بایستی مورد بازبینی و دقتنظر قرار گیرند زیرا محیط بیرونی پویا و در بسیاری از موارد پیچیده است و بنابراین از جمله ضرورتهای پرداختن به کارآفرینی شرکتی می توان به موارد ذیل اشاره کرد: نیاز به رشد و ایجاد روحیهی کارآفرینانه، ایجاد و و حفظ مزیت رقابتی، حفظ برتری رقابتی در تمامی سطوح کاری یک شرکت، احیا و جوانسازی کسب وکار موجود، توسعه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید، پیگیری فرصتهایکارآفرینانه، ایجاد کسبوکارجدید، ارائهی راهبردهای جدید، بهبود رشد و سود دهی، تداوم برتری رقابتی، افزایش کارایی مالی، خلق ثروت (هیسریچ و همکاران[7]، 2005).
در دهه گذشته مطالعات انجام شده در مورد کارآفرینی سازمانی به سرعت افزایش یافته است. کارآفرینی سازمانی شامل چهار بعد نوآوری، ریسکپذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی است. در سازمانها، کارآفرینی سازمانی با هدف توسعه عملکرد دنبال میشود که در سودآوری و افزایش تولید و ارتقاء عملکرد اقتصادی شرکت نقش اساسی دارد. شرکتها برای حفظ مزیت رقابتی خود در درازمدت مجبور به توسعه تعهد خود به کارآفرینی سازمانی هستند (ابراهیمپور و همکاران، 1390).
از آنجایی که کارآفرینی به دست نیروی انسانی سازمان صورت میگیرد، موضوع تعهد سازمانی اهمیت مییابد. تعهد سازمانی فراگردی است مستمر که با مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه به افراد سازمان و موفقیت و رفاه آنان، در سازمان متجلی میشود. (بهاروندی و رزوبهانی، 1392).
از طرف دیگر، رفتار شهروندی باعث داشتن یک گروه از کارکنان میشود که به شرکت متعهد هستند. رفتار شهروندی سازمانی باعث کاهش و نزول ترک خدمت و غیبت کارکنان میگردد و کارکنانی که به شرکت متعهدند با شرکت به مدت طولانی باقی میمانند و محصولاتی با کیفیت بالا تولید میکنند و به موقعیت شرکت و کسب مزیتهای رقابتی بر اساس رویکردهای متنوع و مختلف کمک میکنند. (دیمهور و منظریتوکلی، 1391).
با انجام این تحقیق میتوان به اهمیت کارآفرینی شرکتی پی برده و فرصتهای کارآفرینی را از طریق فراهم کردن شرایط لازم در سازمان مورد بازنگری قرار داده و با توجه به تاثیر کارآفرینی شرکتی بر تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی، کارآفرینی شرکتی را گسترش داده و موجبات تحقق اهداف سازمان را فراهم سازند.
هدف کلی: بررسی تاثیر کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی کارکنان شرکت داروسازی اسوه استان تهران.
اهداف جزئی:
فرضیه اصلی: کارآفرینی شرکتی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی در شرکت داروسازی اسوه استان تهران تأثیر دارد.
فرضیات فرعی:
متغیر مستقل: کارآفرینی شرکتی
متغیرهای وابسته: رفتار شهروندی سازمانی – تعهد سازمانی