“
رضایت شغلی
رضایت شغلی عبارت است از میزان احساسات و نگرش های مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارا میباشند.(مقیمی،۳۸۳:۱۳۸۰).
برخی از معیارهای سنجش رضایت شغلی عبارتند از:
۱-نفس کار: مسئولیت علاقه و رشد
۲-کیفیت سرپرستی: کمک فنی و حمایت اجتماعی
۳-ارتباطات همکاران: احترام و سازگاری اجتماعی
۴-فرصتهای ارتقاء شغلی: موقعیت هایی برای پیشرفت بیشتر
۵-پرداخت: کفایت حقوق و مزایا در قیاس با دیگران (حیدری، ۷۸:۱۳۷۹).
انگیزه:
واژه انگیزش از واژه لاتین[۸] به مفهوم حرکت دادن و واداشتن اقتباس شده است. البته این لغت برای تبیین مفهوم مورد نظر ما دارای نارساییهایی است. آنچه مورد نیاز است توصیفی است که جنبه های گوناگون و اساسی در فرآیندی که از طریق آن رفتار انسانی فعال می شود را توضیح میدهد. انگیزش عبارت از اثرات همزمان بر جهتدهی، شدت و پشتکار در انجام کار است (سیدجوادین و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۲).
۱-۷-۱-تعریف عملیاتی متغیرها
استرس شغلی:
منظور از استرس شغلی نمره ای است که آزمودنی ها در پاسخ به سؤالات پرسشنامه استاندارد شده استرس شغلی به دست می آورند.
رضایت شغلی:
شامل پنج مؤلفه پرداخت، ماهیت شغل، فرصتهای ارتقاء، سرپرست و همکاران میباشد که با بهره گرفتن از پرسشنامهای استاندارد که برای این منظور در نظر گرفته شده است، اندازه گیری می شود. منظور از رضایت شغلی نمره ای است که آزمودنی ها در پاسخ به سؤالات پرسشنامه استاندارد شده رضایت شغلی به دست می آورند.
انگیزه کارکنان
منظور از انگیزه کارکنان نمره ای است که آزمودنی ها در پاسخ به سؤالات پرسشنامه استاندارد شده انگیزه کارکنان به دست می آورند.
۱-۸-قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی این تحقیق پیرامون بانک های دولتی در شهر بندرعباس میباشد که شامل بانک های ملی، ملت، تجارت، صادرات و سپه میباشد.
قلمرو مکانی تحقیق شهر بندرعباس است.
شهرستان بندرعباس یکی از شهرستان های استان هرمزگان در جنوب ایران است. مرکز این شهرستان، شهر بندر عباس است. شهرستان بندر عباس در شمال تنگه هرمز قرار دارد. گستردگی آن۲۷۳۱۶ کیلومتر مربع است. این شهرستان از سمت شمال به حاجیآباد و از سمت خاور به شهرستان میناب و شهرستان رودان و از سمت باختر به شهرستان خمیر و شهرستان بندر لنگه و از جنوب به خلیج فارس و شهرستان قشم محدود میگردد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
هدف نهایی در هر سازمان که موجب ارضاء نیازهای کارکنان و نیازهای مدیریت می شود از طریق تحقق اهداف سازمانی به دست میآید. بدین معنی که در تمام سازمان ها چه عمومی و چه خصوصی، اگر طرف مدیریت دارای نیات بهره وری از سرمایه و سایر عوامل تولید در سازمان باشد، در مقابل افراد نیز طالب منافعی هستند که در قبال کار انجام داده سازمان، باید به دست آورند. هر گاه این امر یکسویه شود، یعنی یکی از طرفین نیازهای خود را رفع کند و طرف دیگر ناکام شود معادله منافع طرفین در هم می ریزد. در این صورت ادامه حیات سازمان دچار مشکل می شود.
در توجه به نیازهای مشترک، معلوم می شود که غایت سازمان ها ترکیبی از نیازهای افراد تشکیل دهنده آن است. زمانی که در تشکیل سازمانی این نیازها رفع شود، فرد در سازمان برای انجام کار راغب می شود و طبعاً موجب رضایتمندی شغلی در افراد می شود. ایجاد انگیزه در افراد میتواند با شناخت و پاسخگویی به نیازهای آن ها میسر شود. شناخت انگیزه های خود را به راحتی بروز نمی دهند. بنابرین نظر مدیریت برای پیشبینی زیربنای سلوک و رفتار افراد دچار مشکل می شود.
۲-۱-رضایت شغلی
مقصود از رضایت شغلی نگرش کلی فرد در باره کارش میباشد. کسی که رضایت شغلی او در سطحی بالا است، نسبت به شغل یا کار خود نگرشی مثبت دارد. کسی که از کار خود راضی نیست، نگرش منفی به شغل خویش دارد.عوامل تعیین کننده رضایت شغلی عبارتند از: معارضه یا گیرایی کار، سیستم پاداش که بر اساس عدل و مساوات قرار گرفته باشد، شرایط کاری که فرد را حمایت کنند و همکاران و یاران شغلی که فرد را یاری دهند و پشتیبان وی باشند(رابینز[۹]، ۱۳۸۷: ۴۷).
معمولاً کارکنان شغلهایی را ترجیح میدهند که بتوانند بدان وسیله برای بالا بردن مهارت ها و تواناییهای خود از فرصت های موجود استفاده کنند، در آن ها تخصص داشته باشند، آزادی عمل داشته و در باره کارهایی که خوب انجام میدهند، نتیجه به آنان داده شود.این ویژگی ها باعث می شود که فرد از نظر ذهنی احساس رضایت کند و با شغل خویش سازگاری نماید در غیر این صورت نه تنها سازگاری ننموده بلکه ادامه شغل باعث به وجود آمدن کسالت در وی می شود.رضایت شغلی با تولید یا بازدهی فرد نیز رابطه دارد. هنگامی که نیازهای فردی یک کارمند برطرف میگردد، از نظر شغلی در مقامی است که دوست دارد آن را انجام بدهد، بازخورد و بازدهی کار وی نیز افزایش مییابد.
پژوهشها نشان میدهد که خشنودی شغلی با شادکامی کلی، بهداشت روانی و امید زندگی طولانیتر ارتباط دارد. ویلنت[۱۰]، دریافت که کارکرد شغلی خوب با کارکرد سالم در بسیاری از زمینههای زندگی ارتباط دارد(ساپینگتون[۱۱]،۱۳۷۹: ۲۰۶).
آنچه حائز اهمیت است تلفیق زندگی کاری و خانوادگی است. هر روز رابطه میان رضایت شغلی و رضایت از زندگی خانوادگی از لحاظ روندهای جمعیتشناسی مهمتر میشود؛ برای مثال افزایش تعداد خانمها در نیروی کار(به ویژه خانمهای بچهدار)، افزایش درصد بچه های پیش دبستانی، افزایش تعداد زوجهایی که دو شغل دارند و مسنتر شدن جمعیت کشور، فشار وارد شده برای ایجاد تعادل اثربخش میان مسائل زندگی کاری و خانوادگی را افزایش میدهد. هنگامی که زندگی شغلی و کاری افراد با هم سازگار باشد آنان شادتر و راضیتر خواهند بود(رضائیان ، ۱۳۸۰: ۲۷).
در سال ۱۹۳۵ رابرت هاپاک[۱۲] یکی از متخصصان مدیریت گفت: رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چند بعدی است که با عوامل روانی، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود و ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب میشود که فرد شاغل در لحظه معینی از زمان از شغل خود احساس رضایت کند که از شغل خود راضی است و از آن لذت میبرد. فرد با تأکیدی که بر عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار و اشتغال در زمانهای متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت میکند.گینزبرگ(یکی از جامعهشناسان)و همکارانش، به دو نوع رضایت شغلی اشاره میکنند.
–رضایت درونی: که از دو منبع حاصل می شود اول احساس لذتی که انسان صرفاَ از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود.
دوم لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و یا انجام برخی مسئولیتهای اجتماعی و یا ظهور رساندن توانایی ها و رغبتهای فردی به انسان دست میدهد. رضایت درونی از رضایت بیرونی پایدارتر است.
–رضایت بیرونی: که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و همیشه در حال تغییر و تحول است.
“
فرم در حال بارگذاری ...